خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

دوست ...

... تا رسید به این نوشته، اتفاقی، و دید کسی پیدا شده که حقیقت را لمس کرده و بی سُخره، بی داوری، بی برچسب زدن، از سر دل سخن می گوید، می گوید که چگونه می شود یقیین کنی خداوند فرشته ای را برای تو فرستاده و چگونه می خواهی خاک شوی از شوق دیدار قدم هایش و ...

و او هر شامگاهان از صمیم دل دعا کرد... برای طلوع شادی بر آسمان دلش، برای بارش ابر آرامش بر غبار غم هایش، سرزدن مهتاب هدایت در لحظه های دلواپسی اش و نوازش نسیم امید در لحظه های پاییزی، بر خستگی غروب هایش و نیک می دانست خدایی در همین نزدیکی است که صدای دلی را می شنود و خواست تا در این روزگار، پیشتر رخت کوچ بربندد و راه دیدار پیش گیرد و ...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.