- و همان شب در رویایی نزدیک، روایت غریبی می شنید از دلی بارانی... که بامدادان زنگ باران خواب و بیداری را در هم آمیخت...
- گل رز باغچه زمستان هم دل از عاشقی برنکنده است، زیر باران جلوه اش دو چندان شده ...
- امشب سالی برای خاک تازه تر شد و یک قدم نزدیک تر شد تا پایان، میان هیاهو و یک آهنگ بود، دلش گرفت در سکوت حرف های درون ...
چه قشنگ