صحرا صحرا دویده ام
سرگردان از پی تو
دریا دریا گذشته ام
در طوفان ، از پی تو
دست از دنیا کشیده ام ،
بی سامان ، از پی تو ...
از من از ما رهیده ام ،
دست افشان از پی تو ...
گیسوی تو دام بلا
ابروی تو تیر فنا ،
دردت دوای دل ...
روی تو بهشت برین ،
موی تو بنفشه ترین ،
زنجیر پای دل ....
...
دنیا دنیا ، گشته ام به بوی تو
پنهان پیدا ، گر به گفتگوی تو
هر سو ، هر جا ، روی من به سوی تو
دردا دردا ، کی رسم به کوی تو ...
...
دستم بر دامن تو ،
بوی پیراهن تو ،
سوی چشم عاشقان ...
یاس و سوسن شکفد ،
دامن ، دامن شکفد
با یادت ز باغ جان ....
...
دیگر افتاده ام از پا
بر این صحرا ...
در راهم صخره و خارا ،
خارا ، خارا ...
چون کشتی در دل طوفان
یارا ، یارا ...
دریا ، وی ساحل دریا
ما را ، ما را ....
...
شب و سحر
بنام تو ، ترانه می خوانم ...
به شوق یک ، سلام تو
همیشه می مانم ....
...
صحرا صحرا دویده ام ،
سرگردان از پی تو ...
دریا دریا گذشته ام ،
در طوفان از پی تو ...
دست از دنیا کشیده ام ،
بی سامان از پی تو ...
از من ، از ما رهیده ام ،
دست افشان از پی تو ...
یارا ، یارا .....
________________________________
بسیار زیبا و دلنشین بود...گویا حکایت این روزهای من است
با بلور اشک تو من بی تابم
با نام تو قلبم را بیمه کرده ام
و یاد تو در بزم خاطرم پایکوبی می کند
ممنون از اظهار نظر زیبا و سرشار از احساست
همیشه نوشته هات آرامش بخش و خیال انگیزه