خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

فرشته مهربان

یک فرشته پاک و نجیب

این تصویر توست در ذهن من

فرشته ای که در خلوت معصومانه خود

زیباترین نقش حیات را با سرپنجه نگاهش

بر دل هستی می نگارد

با خدا خلوت معصومانه ای دارد

و دلش به اندازه باران بهار صاف و شفاف

شاید سخنم را به شوخی گرفتی

آنگاه که تو را فرشته ای خطاب کردم

با بال هایی از جنس احساس و عشق

و با دلی سرشار از رنگ ملکوتی خدا

ساده و محبت پیشه

و تو بودی که مهربانی را به سمت ما کوچاندی

و من از صمیم قلب ندا دادم تو را فرشته مهربانم

...

عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را ، برای آینه تفسیر کرد

و بارها دیدیم ، که با چه قدر سبد
برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت
ولی نشد ، که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چه قدر تنها ماندیم


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.