نشستم توی بالکون و منتظر که طلوع خورشید را از درون دریا نظاره کنم که ... آسمان ابریست و تازه سرخی ای از آفتاب در افق پدیدار گشته ، نسیم آرامی می وزه و هوا از همین صبح دم کرده!
دیروز هم رفتیم شنا، اصلا حال شنا نداشتم، به پشت شنا کردم بی خیال، عینکم مه گرفته بود و نفهمیدم کدوم طرف رفتم فقط وقتی ایستادم زیر پام خالی بود! بعد رفتم توی فکر که... شنا کردم اومدم نزدیک ساحل ...
عصرها و شب های دریا حقیقتا دل گیرانه و افسرده گونه است. وقتی که زمینه اش هم باشه که...
الان قرص نارنجی خورشید از پشت ابرهایی که افق را گرفته بود اومد بالا و همین اول صبح سرخی غم را پاشید روی همه عالم...
راستی از بس اهنگ های عاشقانه و غم ناک پخش می کنند اینجا از بلندگو، آدم سالم هم گریه اش می گیره چه برسه به این که ...
آسمون ابریه، مثل دلم، اما اون هرموقع بخواد می تونه بباره و من نه...
جالبه که دیدن غروب خورشید در خلیج فارس و طلوع خورشید در انتهای دریای خزر قشنگه...
آفرین، ممنون
نکته جالبی را اشاره کردید.
تنهایی دیدنش اما لطفی نداره...