خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

... ساحلم به نام توست

دلم کویر بی حاصل بود

از بارش عشقت، دریای آرامش شد

...

اکنون نگاه مهتاب در رویایش واژگون شده

درختان ساحلش از غم دوری خشکیده

و همه عجولانه خشکی درختان را به گردن شوری دریا می اندازند

تو و یاد خوبی ات بر ساحل تنهاییش تا ابد حک شده

شن های ساحلش هر دم بی صبرانه دلتنگ صدای قدم هایت است

و نقش گام هایت را بر سینه اش عاشقانه و سخت در آغوش گرفته

چون حتی فشردن دلش را زیر گام هایت دوست دارد

تنها رویای روز و شبش، تصویر خیال توست

که اگر همین هم نباشد، از این ناچیز یم

جز شوره زاری سپید

تنها و افسرده

باقی نمی ماند

...

بیا و باز

به خاطر حافظه نمناک ابرها

به خاطر دل گرفته خورشید پشت سایه ابر

به خاطر یک لحظه عشق

به خاطر نگاه نورانی خدا بر قلب های عاشق

فرصتی دیگر به این برکه ناچیز بده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.