خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

من سالها...

از خود نمی پرسی: چرا

این خسته را آزردمش؟
با خود نمی گویی؟ - چرا
این مرغک پر بسته را

در دام غم افسردمش؟


اما چرا


عشق تو را


من سالها در سینه پنهان داشتم


وین راز درد آلود را


در دل نهفتم - آه - تا جان داشتم

این آتش سوزنده را


آخر کجا می بردمش؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.