خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

یک فرشته، یک قاب ...

آسمان بغض کرده

ابرهای پاره پاره نم نم قدم بر می دارند

سبزه ها خیس از شبنم 

نسیم با صدایی محزون از پشت کوه ها به درون دشت می خزد

گل ها هنوز کودکانی هستند که هر صبح انتظار نوازشش را دارند

و امروز همه میزبان یک فرشته هستند

با نگاهی به رنگ خدا

با دستانی به گرمی محبت آفتاب

با قلبی به پاکی ابرهای سپید

پرندگان مست حضورش، پر گشوده اند

سبزه ها دست در دست باد می رقصند

و در دور دست ها

پشت کوه ها

آنجا که باران با ترانه عشق می بارد

آن جا که یک شاخه گل پیام آور عشق است

آن جا که جای یک فرشته خالیست

پسرک

تنها

بی دل

در انتظار

دیده را به سیل اشک می شوید

تا لایق دیدن روی فرشته قلبش شود

...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.