خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

شعری که آن روزهای دور تو را به یادم می آورد

یکی را دوست می دارم

ولی افسوس که او هرگز نمی داند


من به خاکستر نشینی ، عادت دیرینه دارم

سینه مالا مال درد ، اما دلـی بی کینه دارم


پاکبازم من ولی ، در آرزویم عشق بازیست
مثل هر جنبنده ای ، من هم دلی در سینه دارم


من عاشق ، عاشق شدنم


در کدامین مکتب و مذهب ، جرم است پاکبازی
در جهان ، صدها هزاران پاکباز ، در سینه دارم


کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم


من عاشق ، عاشق شدنم


من از بیراهه های حله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر ، نگفته زیر لب دارم


مثال کوره می سوزد تنم از عشق ، امید طرب دارم
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارم


من عاشق عاشق شدنم ، من عاشق عاشق شدنم



شعر : مسعود امینی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.