خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

آیه دوست



من ندانم چه کسی روز نخست  

روی این غمکده ی سرگردان 

دید این منحنی آبی رنگ 

در کجا بود که گفت:من تو را دارم دوست

من ندانم به گمانم شاید

در گذرگاه یکی جنگل سبز 

پای یک برکه ی آرام و زلال

 که در آینه ی آن پیدا بود 

کاکل سبز درخت٬

سرخی غنچه ی گل 

قد موزون صنوبر یا سرو 

خوشه هایی ز گل یاس بنفش 

شاخه هایی ز گل نیلوفر 

چه کسی بود که در آن ظلمت شب 

آن شب جادویی 

زیر یک شاخه ی نور یا که هنگام غروب 

در سراشیب یکی دره ی غمگین بنفش 

یا به نارنجی آن دشت فراخ 

یا که در ساحل آن وسعت پر حجم کبود 

روی این غمکده ی سرگردان 

زیر این منحنی آبی رنگ 

اولین مرتبه احساس نمود

که دلش می تپد از عشق کسی 

و در آن حالت سرخ با صدایی چو یک شاخه ی بید 

اولین مرتبه این آیه تلاوت فرمود:من تو را دارم دوست

چه کسی بود و چنین لطف سخن را ز که آموخته بود...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.