
من ندانم چه کسی روز نخست
روی این غمکده ی سرگردان
دید این منحنی آبی رنگ
در کجا بود که گفت:من تو را دارم دوست
من ندانم به گمانم شاید
در گذرگاه یکی جنگل سبز
پای یک برکه ی آرام و زلال
که در آینه ی آن پیدا بود
کاکل سبز
درخت٬
سرخی غنچه ی گل
قد موزون صنوبر یا سرو
خوشه هایی ز گل یاس بنفش
شاخه هایی ز گل نیلوفر
چه کسی بود که در آن ظلمت
شب
آن شب جادویی
زیر یک شاخه ی نور یا که هنگام غروب
در سراشیب یکی دره ی غمگین بنفش
یا به نارنجی آن دشت فراخ
یا که در ساحل آن وسعت پر حجم کبود
روی این غمکده ی سرگردان
زیر این منحنی آبی رنگ
اولین مرتبه احساس نمود
که دلش می تپد از عشق کسی
و در آن حالت سرخ با صدایی چو یک شاخه ی بید
اولین
مرتبه این آیه تلاوت فرمود:من تو را دارم دوست
چه کسی بود و چنین لطف سخن را ز که آموخته بود...