در این روز خاموش پاییز
این برگ ریزان بی صدا
سکوت سر در گریبان گنجشکان
سفر دور پرستوها
در این روز خدا
که عیدش نامیده اند
دل من آرزو دارد
به دیدارت دیده روشن کند و با تمام وجود بگوید عیدت مبارک
برایت آرزوی شادی و آرامش کند
گل مهر و دوستی بر سرت بیافشاند
اگرم روی نگاه باشد از شرم، این همه بدی و گناهم را
شاید در این عید ببخشایی...
چشمه زلال دوستی و مهر
...
اجازه بده دقایقی تو را ببینم
با تو صحبت کنم