لحظه طلوع خورشید، لحظه طلوع عشق و محبتت در قلب تنهاست
لحظه غروب که می رسد، لحظه ای است که دلم میخواهد در کنارت باشمطلوع کن ببین من عاشق را ، که از همگان مجنون ترم
طلوع کن تا ببینی قلب فسرده و تنها در این صبحدم چگونه بی تاب همدم خویش است
شب و روز ، طلوع یا غروب را تفاوت نیستو ای تنها امید زندگانی
هوای عشق در دلم موج می زند هر دم
و این است حال و هوای داشتن تو…این است زندگی من ، تنها یاد تو ، ذکر نام تو و عشق تو سهم من از طلوع تا غروب خورشید است...