خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

غبار غم


سینه ام آینه ای ست
با غباری از غم
تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار


آشیان تهی دست مرا

مرغ دستان تو پر می سازند
آه مگذار ، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشی ها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد


من چه می گویم

با تو اکنون چه فراموشی هاست
با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشیهاست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می خیزند

...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.