حضورت شده مثل همین پرنده ها؛ در فضایی وسیع و تنها، خستگی روزگاران فرو می ریزد و پرواز توست در آسمان این دل بی تاب که معنای زندگی را در این کنج غبارآلود و غم زده تجلی می بخشد. کس نمی داند در پس این نگاه خاموش چه التهابی نهفته است، چه پریشانی ها، چه آشوبی ست. که می داند سوختن از دوری دوست چگونه بی صدا پیکر روح و احساس را خرد و ویران می کند...