لحظهها را با تو بودن
در نگاه تو شکفتنلحظههارو با تو بودن
...
______________
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد
...
دلم یک نفر را می خواد
حرف های دلم را
خودم را
از ته دل،
از ورای ظواهر،
شک و تردیدها،
ساده انگاری ها،
مقایسه ها،
دلسوزی ها
باور کنه
به اندازه ای که من باور دارم
تو را
...