-
مثل زلال قطره باران
دوشنبه 18 دی 1391 22:24
ای مهربان تر از من با من در دستهای تو آیا کدام رمز بشارت نهفته بود کز من دریغ کردی تنها تویی مثل پرنده های بهاری در آفتاب مثل زلال قطره باران صبحدم مثل نسیم سرد سحر مثل سِحر آب آواز مهربانی تو با من در کوچه باغهای محبت مثل شکوفه های سپید دست ایثار سادگی است افسوس آیا چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس می کند؟
-
هرچه دلت خواهد
دوشنبه 18 دی 1391 20:38
هرچه کنی، بکن، مکن ترک من ای نگار من هرچه بری، ببر، مبر سنگـــــــدلی به کار من هرچه روی، برو، مرو راه خلاف دوستــــی هرچه زنی، بزن، مزن طعنه به روزگار من ... ________________________________ شوریده شیرازی
-
بهشت و دوزخ...
یکشنبه 17 دی 1391 19:56
صحبت از بهشت و جهنم بود ... دوستی گفت: آیا تا به حال دوری محبوبی را چشیده ای که آرزوی بودن در کنارش را داری؟ جهنم دقیقا همین است. عذاب واقعی همین است. چه در این دنیا و چه در آن دنیا. در آن دنیا پرده ها فرو می افتد و دوری خداوند را همه انسان ها خواهند فهمید. و بهشت آن است که در کنارش آرامش داشته باشی و جهنم دوری اش و...
-
فال...
یکشنبه 17 دی 1391 06:58
رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی در خزانه به مهر و نشانه توست
-
من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم...
شنبه 16 دی 1391 19:05
-
گفتاری از دکتر شریعتی
جمعه 15 دی 1391 18:16
اگر عشق نبود؛ به کدامین بهانه می گریستیم ومی خندیدیم؟ کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟ و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آ وردیم؟ آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم... اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم ... ____________________________ پی نوشت: آری، چه زیبا...
-
Over The Clouds...
جمعه 15 دی 1391 11:35
For the nice one with a heart of Gold
-
طلوع
جمعه 15 دی 1391 07:40
لحظه طلوع خورشید، لحظه طلوع عشق و محبتت در قلب تنهاس ت لحظه غروب که می رسد، لحظه ای است که دلم میخواهد در کنارت باشم و آنگاه که خورشید آرام آرام می رود و آسمان تاریک می شود ، به عشق تو به انتظار مینشینم تا ستاره ها بیایند و به یادت به آسمان پر ستاره خیره شوم و این است زندگی یک شاخه واتکیده و خشکیده اما عاشق کنار چشمه...
-
مرا بخوان
جمعه 15 دی 1391 04:58
مرا به پنجره آبی کلبه ات دعوت کن ودستهای بی ریشه ام را برلبه ی روشن پنجره ات بکار مرابه آرامش همان سیب سرخی بخوان که بادستی بی گناه چیده شد پشت این پنجره های محدود هوای تو درتب سیب سرخی می سوزد ...
-
نم نم باران
پنجشنبه 14 دی 1391 19:57
امشب، چون همیشه تنها، از نزدیک منزل دوست می گذشتم که نم نم باران نشست روی شیشه سرد ماشین و مرا برد تا زیباترین خاطره های دنیا تا نگاه مهربان دوست ...
-
من پروانه صفت گرد تو چرخان باشد...
پنجشنبه 14 دی 1391 13:15
-
عشق، تنها عشق...
پنجشنبه 14 دی 1391 05:56
سیب، گرمای عشق، یاد توست؛ اگرچه میان شبنم یخ زده دستان روزگار تنها و بی کس است...
-
یرو عاشق شو ای عاقل
پنجشنبه 14 دی 1391 05:35
-
تو به آرامش پرهای نسیم...
چهارشنبه 13 دی 1391 20:11
تو که با دلم هم رازی روزگاران پریشانی من معنی پاک باختن قصه ی غصه ی عشق را می دانی به درماندگی ام افسوس نخور بگو به عقوبت کدامین گناه باید از دوری ات ذره ذره بسوزم ذره ذره جان دهم بگو نشان از پاکی چشمان تو را در تلالو کدام چشمه بجویم تو به سرسبزی رویای خدا تو که محجوب تر از غنچه گل تو بگو ...
-
هر بامداد
چهارشنبه 13 دی 1391 08:10
گفتم نهایتی بود این درد عشق را هر بامداد می کند از تو بدایتی ...
-
زندگی ...
سهشنبه 12 دی 1391 22:05
زندگی پر و بالی دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود ...
-
آن که می گوید دوستت دارم...
سهشنبه 12 دی 1391 18:03
آنکه میگوید دوستت دارم خُـنـیـاگر غمگینیست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود آنکه میگوید دوستت دارم دل اندُه گین شبی ست که مهتابش را می جوید ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار...
-
در غم ما روزها بیگاه شد
سهشنبه 12 دی 1391 07:07
... هرکه را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علت های ما... جسم خاک از عشق بر افلاک شد کوه در رقص آمد و چالاک شد... با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنی ها گفتمی هر که او از همزبانی شد جدا بی زبان شد گرچه دارد صد نوا چون که گل رفت و گلستان درگذشت نشنوی زان پس ز...
-
یاد توست
دوشنبه 11 دی 1391 21:19
اعتراف می کنم گل های سپید یاد توست زمین آسمان هر نگاه گذر ابرها بارش باران صدای هر آواز پرواز پرستوها نغمه هر آهنگ لبخند عاشقان زمزمه هر محبتی ... همه چیز یاد توست...
-
جان فدای یک نگاه دوست
یکشنبه 10 دی 1391 18:34
این عکس از پاییز را دیدم و این اندیشه که برگ ها هم عاشق اند، درخت ها هم عاشق اند اما هر بهار تا پاییز می شکفند، سبز می شوند، پای بسته اند و از عشق می سوزند و این سرخی برگ ها خون عاشقی ست که بر زمین ریخته و همه جا را رنگین کرده. بی خود نیست شاخه کهنسال درخت از این همه اندوه است که ترک خورده و پر چروک شده... شاید درخت...
-
تقدیم به دیدگان یک فرشته...
یکشنبه 10 دی 1391 00:23
شاید بگویند مجنون است و شیدا تا بدانجا که عقلش را نیز باخته هرچه گویند اما... خدایی هست که دوست داشتن را آفرید می شنود نوای سکوت دل ها را...
-
لبخند عشق...
شنبه 9 دی 1391 22:21
امشب با یکی از دوستان رفتم نمایشگاه کامپیوتر، ساعت 8 بود... از بلندگو صدای آهنگی آشنا پخش می شد؛ یک بار دیگه هم که رفته بودم همین آهنگ بود. در همان بدو رسیدن؛ می خواستم بشینم و ... اما نمی شد. الان که رسیدم خونه ... اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک آن شب لبخند عشقام بود ... نامات را به من بگو دستات را به...
-
لحظه ها...
جمعه 8 دی 1391 17:29
نمی دانم کجاست، در چه حال، که حتی مجال نیست پرسیدن از حالش، از سرسبزی جسم و شادی و اندوه دلش از اندوه روزگارانی که از تغافل این فرومایه دوست بر دلش مستولی شده است. دعا می کنم همه شادی های دنیا، آرامش هر روز خدا، خواب هایی آرام و پر رویای قشنگ، سهم دل پاک دوست باشد... دوستی که می آید، هنگامی که چشمانم را می بندم، می...
-
آهنگی زیبا از معین
جمعه 8 دی 1391 13:56
معین / آلبوم صبحت بخیر عزیزم / تنهاترین مرد
-
ای جان...
جمعه 8 دی 1391 06:17
تا کی ای جان نتوان وصل تو دیدن...
-
سحرگاهی...
جمعه 8 دی 1391 04:53
به یاد آن شمع دل افروز دوستی یکتا و بی مانند ...
-
تنهاترین شبگرد
پنجشنبه 7 دی 1391 21:24
در دل تنهاییم گم می شوم، زندگی اینجا کمی زیباتر است ثبت خواهم کرد در تاریخ عشق، قصه تنهاترین شبگرد را تا تو خورشید منی، تنها چرا؟ نور یعنی انعکاس یاد تو با تو حتی می شود زیبا نوشت حرف های تلخ و سخت و سرد را دوست دارم قصه هایت را بگو، هرچه می خواهد دل دریایی ات می سرایم من هم اینجا در سکوت، آنچه دنیا بر سرم آورد را......
-
به هر دو جهان...
پنجشنبه 7 دی 1391 19:25
نسیم از حلقه ی زلف تو بگذشت چمن شد مست و باغ و باغبان مست ... تو زمزمه ی چنگ و عود منی نغمه ی خفته در تار و پود منی تو باده و جام و سبوی منی مایه ی هستی و های و هوی منی گرچه مست مستم و می پرستم به هر دو جهان مست عشق تو هستم... _____________________________ شاهزیدی / مست *آهنگی خاطره انگیز از ایام قدیم - امروز و چند...
-
چترها را باید بست
چهارشنبه 6 دی 1391 20:51
عشق را زیر باران باید جست زیر باران باید چیز نوشت نیلوفر کاشت...
-
باران که می بارد
سهشنبه 5 دی 1391 17:08
باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری غم می گریزد، غصه می سوزد شب می گدازد، سایه می میرد تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد از لحظه های تشنه ی...