*   spring   *  بهار  * le Printemps  *

*   spring   *  بهار  * le Printemps  * | گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

*رویای بهار *
*   spring   *  بهار  * le Printemps  *

 

 

 نام شعر : گل آئينه  


  

 

              

شبنم مهتاب مي بارد.
دشت سرشار از بخار آبي گل هاي نيلوفر.
مي درخشد روي خاك آيينه اي بي طرح .
مرز مي لغزد ز روي دست.
من كجا لغزيده ام در خواب ؟

Lotus Flower - IMGP8376 par Bahman Farzad

مانده سرگردان نگاهم در شب آرام آيينه.
برگ تصويري نمي افتد در اين مرداب.
او ، خداي دشت، مي پيچد صدايش در بخار دره هاي دور:

مو پريشان هاي باد!
گرد خواب از تن بيفشانيد.
دانه اي تاريك مانده در نشيب دشت،
دانه را در خاك آيينه نهان سازيد.
Lotus Flower - IMGP3441-lf par Bahman Farzad

 

مو پريشان هاي باد از تن بدر آورده تور خواب
دانه را در خاك ترد و بي نم آيينه مي كارند.
او ، خداي دشت، مي ريزد صدايش را به جام سبز خاموشي:

 

Lotus Flower - IMG_9987 par Bahman Farzad


در عطش مي سوزد اكنون دانه تاريك،
خاك آيينه كنيد از اشك گرم چشمتان سيراب.
حوريان چشمه با سر پنجه هاي سيم
مي زدايند از بلور ديده دود خواب.
ابر چشم حوريان چشمه مي بارد.
تار و پود خاك مي لرزد.
مي وزد بر نسيم سرد هشياري.

 

White Lotus Flower Reflections - imgp7707-1 par Bahman Farzad

اي خداي دشت نيلوفر!
كو كليد نقره درهاي بيداري؟
در نشيب شب صداي حوريان چشمه مي لغزد:


Lotus Flower - IMG_9260 par Bahman Farzad

 

اي در اين افسون نهاده پاي،
چشم ها را كرده سرشار از مه تصوير!
باز كن درهاي بي روزن

تا نهفته پرده ها در رقص عطري مست جان گيرند.
- حوريان چشمه ! شوييد از نگاهم نقش جادو را.

 

Lotus Flower: IMG_1081-500-v1 par Bahman Farzad

 

مو پريشان هاي باد !
برگ هاي وهم را از شاخه هاي من فرو ريزيد.
حوريان و مو پريشان ها هم آوا:
او ز روزن هاي عطر آلود
روي خاك لحظه هاي دور مي بيند گلي همرنگ،
لذتي تاريك مي سوزد نگاهش را.

 

Lotus Flower - zoomed/strobed - IMG_5140 par Bahman Farzad

 

اي خداي دشت نيلوفر!
باز گردان رهرو بي تاب را از جاده رويا.
- كيست مي ريزد فسون در چشمه سار خواب ؟
دست هاي شب مه آلود است.
شعله اي از روي آيينه چو موجي مي رود بالا.
كيست اين آتش تن بي طرح رويايي؟

 

red-flair par Bahman Farzad


 

اي خداي دشت نيلوفر!
نيست در من تاب زيبايي.
حوريان چشمه درزير غبار ماه :
اي تماشا برده تاب تو!
زد جوانه شاخه عريان خواب تو.
در شب شفاف

Lotus Flower - IMGP7491 par Bahman Farzad

 

او طنين جام تنهايي است.
تار و پودش رنج و زيبايي است.
در بخار دره هاي دور مي پيچد صدا آرام:
او طنين جام تنهايي است.
تار و پودش رنج و زيبايي است.
رشته گرم نگاهم مي رود همراه رود رنگ:

Lotus Flower - IMG_4047 - Fractalius par Bahman Farzad


من درونم نور- باران قصر سيم كودكي بودم،
جوي روياها گلي مي برد.
همره آب شتابان، مي دويدم مست زيبايي.
پنجه ام در مرز بيداري
در مه تاريك نوميدي فرو مي رفت.

Lotus Flower Reflections - Animated - IMG_0595-ani par Bahman Farzad

اي تپش هايت شده در بستر پندار من پرپر!
دور از هم ، در كجا سرگشته مي رفتيم
ما ، دو شط وحشي آهنگ ،
ما ، دو مرغ شاخه اندوه ،

 
Lotus Flower IMG_5447-bw par Bahman Farzad

ما ، دو موج سركش همرنگ ؟
مو پريشان هاي باد از دور دست دشت :
تارهاي نقش مي پيچد به گرد پنجه هاي او.


IMGP9146-fl par Bahman Farzad

اي نسيم سرد هشياري !
دور كن موج نگاهش را
از كنار روزن رنگين بيداري.
در ته شب حوريان چشمه مي خوانند:

 


Lotus Flower - DSCN7925 par Bahman Farzad

 

ريشه هاي روشنايي مي شكافد صخره شب را.
زير چرخ وحشي گردونه خورشيد
بشكند گر پيكر بي تاب آيينه
او چو عطري مي پرد از دشت نيلوفر،


Lotus Flower IMGP3795 par Bahman Farzad

 

او. گل بي طرح آيينه.
او ، شكوه شبنم رويا.
- خواب مي بيند نهال شعله گويا تند بادي را.

 

Lotus Flower - IMG_8967-f par Bahman Farzad

كيست مي لغزاند امشب دود را بر چهره مرمر؟
او ، خداي دشت نيلوفر،
جام شب را مي كند لبريز آوايش:
زير برگ آيينه را پنهان كنيد از چشم.

Pink Lotus Flower Reflections - imgp3805 par Bahman Farzad

مو پريشان هاي باد
با هزاران دامن پر برگ
بيكران دشت ها را در نورديده ،
مي رسد آهنگشان از مرز خاموشي:
ساقه هاي نور مي رويند در تالاب تاريكي.
رنگ مي بازد شب جادو
گم شده آيينه در دود فراموشي.

Lotus Flower SunSet Reflections - Animated gif - lotsunset par Bahman Farzad
در پس گردونه خورشيد ، گردي ميرود بالا ز خاكستر.
و صداي حوريان و مو پريشان ها مي آميزد
با غبار آبي گل هاي نيلوفر:
باز شد درهاي بيداري.
پاي درها لحظه وحشت فرو لغزيد.
سايه ترديد در مرز شب جادو گسست از هم.
.روزن رويا بخار نور را نوشيد

 Lotus Flower - IMG_9805 par Bahman Farzad

    


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۸۹ | 10:58 | نویسنده : *رویای بهار * |

   

 

 نسخة نیلوفر !  

 

 شاخة آبی نیلوفر مهر، بر سر شانةلبریز نسیم، نسخه ای پیچیده است .

  تا كجا باز، كسی ، بیماری ... درد بر دوش و پریشان دیده است .

 

                                

  قرص ماه ، همه شب قبل از خواب

  به هر اندازه كه از بركة مهتاب ربودی با جام

  شربتی چون لب لعلی كه بنوشید حافظ

، دو سه پیمانة پر

  سوزنی از سر مژگان گل رز خونین

  با هر آنبار كه میلت شود از رایحة گل لبریز

  باز گر خوب نشد حال بهم ریخته ات

  نسخة بعدی تو كپسول است

 

  برو چون پیلة پروانة فردا

  دل خود را بشكن ....

  به هر اندازه كه پروانه برایت زیباست .

آن دل بشكسته....

 كه پر از ماه و گل و پروانه است

فقط آرام بگوید. آرام...

بگذارید مرا با تب این بیماری 

حسین فولادی نسب (آسمانی)

 
 
 
 
 
اسم من ((نيلوفر آبى )) است !
 

  
 
 
بوييدن گل من تقويت كننده قلب است . براى يك خواب راحت گل مرا ببوييد و نتيجه اش را ببينيد. اگر از زخم روده رنج مى بريد، از گل و ريشه ام استفاده بريد. عرق گل من تسكين دهنده سردرد است . از دانه هاى من براى جلوگيرى از خونريزى مثانه و درد آن سود بريد.
اين روزها در زبان فارسى به من نيلوفر آبى مى گويند، ولى در زبان فارسى نيلوفر فقط به من اطلاق مى شود و گياهى كه اين روزها به نام گل نيلوفر معروف است ، نيلوفر بيابانى بوده است . عربى من كرنب الماء و حشيشة السمك مى باشد. من در مردابها و در استخرها و حوضها و تالابهاى راكد مى رويم و بطور خودرو از قديم در آبهاى راكد شمال ايران ، مخصوصا اطراف رشت و پهلوى به عمل مى آمدم .
ساقه من نرم ، تو خالى و به اندازه عمق آب است ، و تا چهار متر مى رسد. برگ من پهن بوده و بر سطح آب فرش مى شود. گل من خارج از آب به رنگهاى سفيد، سرخ ، آبى ، ارغوانى ، زرد و نيلى ديده مى شود و بعد از ريختن گلبرگها تبديل به ميوه اى به اندازه يك سيب مى شود كه دارى دانه هايى است كه داروسازان سنتى ايران به آن ((حب العروس ))
مى گفتند و در هند آنها پخته مى خورند.
من داراى انواع و اقسام مى باشم كه عموما آبزى مى باشند. ساقه هاى انواع من كه بر كف حوضها و بركه ها و استخرها مى خزند، در مداوا به عنوان قابض به كار مى روند، از دانه هاى من جهت جلوگيرى از ازدياد شهوت استفاده مى كنند. يك نوع من گل آب ناميده مى شود كه داراى گلهاى رنگارنگ است . نوع ديگر من نيلوفر بزرگ است كه پهناى برگ آن به دو متر مى رسد و چون لبه هاى آن بالا مى آيد، به شكل قايق كوچكى مى شود كه مى توان يك بچه را در وسط آن خوابانيد. گلهاى اين نوع نيز بزرگ است - ميوه اين نوع كروى و خاردار مى باشد و دانه هاى آن كه به ذرت آبى معروف است ، داراى نشاسته بوده و خوراكى است . نيلوفر آبى سفيد كه اعراب به آن حشيشة السمك (گياه ماهى ) گويند. داراى گلهاى سفيد است . نوع هندى من مانند نيلوفر آبى معمولى است . با اين فرق كه برگها و ساقه هاى آن به اندازه يك متر از سطح آب بالا مى آيد و دانه هاى آن داراى نشاسته بوده و به باقالاى مصرى معروف است . ولى اعراب به آن ((الغول مصرى ))
گويند.
تمام قسمتهاى انواع گياه من داراى جوهر مازو است . در دانه ها و جوانه هاى گل من عوامل دارويى زياد است كه يك نوع آن از سموم قلبى است و عضلات قلب را منقبض مى كند. بيخ گياه من داراى اثر ضد تشنج مى باشد، بوييدن گل من مقوى قلب و دماغ است و كمى مسكن و خواب آور مى باشد. سردرد را ساكت مى كند و خوردن آن براى درمان ، سرفه ، نزله ، و سختى سينه نافع است . نگاه داشتن كمى از بيخ من در دهان ، محلل ورم گلو است . ضماد گل من بر سر مسكن حرارت آن است . خوردن گل و ريشه من شكم را بند مى آورد و براى زخم روده مفيد است ، سيلان منى را بند مى آورد و آن را خشك مى كند و مسكن شهوت و مانع احتلام است . خوردن گل و گلاب من جهت حصبه بعد از بروز دانه ها مفيد است ، ولى خوردن آن قبل از بروز دانه ها جايز نيست چون مانع بيرون آمدن آنها است ، ضماد بيخ من نافع است ، و با عسل جهت داءالثعلب تجويز شده است . دانه هاى من مضعف و منجمد كننده ترشحات جنسى است ، و خوردن آن جهت رفع ترشحات رحم و ضماد آن مانع خونريزى و درد مثانه و درد قاعدگى مى باشد. شربت نيلوفر آبى جهت سردرد و تبهاى صفراوى و سرفه و ذات الجنب و ذات الريه و خشونت سينه تجويز مى شود و دستور ساختن آن چنين است : گل نيلوفر تازه را در چهار برابر وزن آن بخيسانيد و بخوشانيد، و بعد از صاف كردن بامقدارى قند به قوام آوريد و اگر گل تازه نباشد، گل خشك را در هشت برابر آب خيس كنيد. عرق گل من مسكن سردرد و تبهاى صفراوى و تبهاى شديد و ذات الجنب است . براى تهيه آن گل مرا در چهار برابر آب خيس كنيد و تقطير نماييد.

 

زبان خوراكيها جلد سوم

 

اثر نیلوفر آبی

 


 

 در سال 1982 گیاه شناس آلمانی Wilhelm Barthlott، از دانشگاه بن (Bonn) کشف کرد که برگ نیلوفر آبی سطحی با خواص پاک کنندگی خودبخودی (self-cleaning) و ضد آب دارد.

رازی که در برگ نیلوفر آبی نهفته است وجود نانوساختارهای مومی است. در تماس با آب این ساختارها در زاویه ای قرار می گیرند که منجر به برگرداندن لبه ی قطره ی آب می شود و قطره هاي آب به همراه ذرات چسبيده به آن، مانند قطره جیوه در روی سطح برگ قرار می گیرد.


این پدیده به اثر نیلوفر آبی (Lotus effect)  معروف است. 

ساختارهای (پرز) روی سطح برگ نیلوفر آبی مقایسه قرارگیری یک قطره بر روی سطح صاف (چپ) و سطح دارای ریز پرز(راست)


استفاده ی تجاری این یافته در تولید رنگ هایی است که با دارابودن برجستگی های بسیار ریز، قطرهاي آب را پس می‌زند و مانع از ایجاد لکه می‌شود.
براي آشنايي بهتر مي‌توانيد فيلم روبرو را مشاهده كنيد:

برای مشاهده‌ي فيلم بر روی عكس مقابل كليك كنيد: 

براي دانلود فيلم اينجا را كليك كنيد. (حجم فايل: 8/12 مگابايت)







همچنین از اثر نیلوفر آبی در تولید پارچه‌های ضدآب و ظروف شیشه‌ای هم استفاده شده است. 
براي آشنايي بهتر مي‌توانيد فيلم زير را مشاهده كنيد:


برای مشاهده‌ي فيلم بر روی عكس مقابل كليك كنيد: 

براي دانلود فيلم اينجا را كليك كنيد. (حجم فايل: 9/6 مگابايت)

 

 

رشد

    


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

تاريخ : پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۹ | 11:56 | نویسنده : *رویای بهار * |

   

  

 نیلوفر و سهراب ! 

 

اين نوشتار يك بررسي نمادشناسانه بر شعر سهراب سپهري است كه از منظر حضور نمادين برخي از صور خيال كه در عالم واقع، مابه‎ازاي آنها را گل مي‎ناميم، مروري به برخي از شعرهاي سهراب كرده است. 

 

 گلي كه بيشترين تاثير‌گذاري و كاربرد را در شعر سپهري دارد، نيلوفر است. نيلوفر از گل‌هايي است كه به‌علت ويژگي‌هاي خاص خود در طبيعت باعث شده است كه خصوصاً در دين بودا، نمادين به حساب‌ آيد،  البته نمي‌توان قدمت و تاثير‌گذاري نيلوفر را محدود به بودا كرد‌ زيرا در اسطوره‌هاي ايراني داريوش در يك دستش عصاي شهرياري دارد و در دست ديگرش گل نيلوفر آبي. (اسطوره در اشعار سهراب سپهري ص134) و يا در اساطير كهن هندي، نيلوفر نشانه بزرگ آفرينش بوده است.(اسطوره در اشعارسهراب سپهري ص133)

براي اين گل با توجه به ويژگي‌هاي خاص‌اش اعتقاداتي نيز ايجاد شده است. اگرچه نيلوفر هر روز با طلوع خورشيد باز و با غروب آن بسته مي‌شود  ولي صاحب برهان مي‌آورد كه: وقتي اين گل بسته مي‌شود، پرنده‌اي داخل آن مي‌رود و صبح در هنگام باز شدن پرنده از آن بيرون مي‌پرد بدون اينكه هيچ آسيبي ببيند

نيلوفر عموماً نماد عارفي است كه توانسته خود را از پستي‌ها و آلودگي‌هاي مادي رها كند، بدون آنكه وجود پاكش در اين رهايي آغشته به كثافت‌ها شده باشد زيرا نيلوفر هم از مرداب سر بيرون مي‌كشد، بدون اينكه ذره‌اي گلبرگ‌هايش با لجن‌ها آلوده شده باشد. اين گل وقتي خود را از لجنزار بيرون مي‌كشد مي‌تواند سهمش را از آفتاب بگيرد و شكوفا شود و اين همانند نتيجه دريافت‌هاي يك عارف پس از رسيدن به منبع حقيقت است.

در شعر نيلوفر، سپهري براي نخستين بار به‌طور مستقيم به اين گل اشاره مي‌كند كه شايد بتوانيم بگوييم كه اين شعر آغازگر دوره آشنايي او با بوديسم است.

از مرز خواب مي‌گذشتم
سايه تاريك يك نيلوفر
روي همه اين ويرانه‌ها فرو افتاده بود... .

 

در اينجا نيلوفر نماد شكوفايي و بيداري است كه مژده رهايي از انديشه سود و زيان زندگي را به شاعر مي‌دهد. و بعد سپهري در مسير عرفان، ر‌هرويي مي‌شود كه با شناخت‌هاي اصيل از پستي‌ها رها مي‌شود.

سهراب سپهري سنگيني عصر جديد را مي‌فهمد و راه رهايي از آن

 و غرق نشدن را در پيوستن به عرفان مي‌داند:

كار ما شايد اين است
كه ميان گل نيلوفر و قرن
پي آواز حقيقت باشيم.

 

گل نيلوفر رمز عرفان است و چون روي آب مرداب مي‌ماند اما خيس نمي‌شود رمز انقطاع است. او در اين بخش آخر از شعر صداي پاي آب مي‌خواهد بگويد كه شايد ما در اين عصر معراج پولاد و اصطكاك فلزات بايد حداقل به‌دنبال نشانه‌اي از حقيقت باشيم. (نگاهي به سپهري 117)

 

 

از مرز خوابم مي گذشتم،

سايه تاريك يك نيلوفر

روي همه اين ويرانه ها فرو افتاده بود .

 

كدامين باد بي پروا

دانه اين نيلوفر را به سرزمين خواب من آورد ؟

 

در پس درهاي شيشه اي رؤياها،

در مرداب بي ته آيينه ها،

هر جا كه من گوشه اي از خودم را مرده بودم

يك نيلوفر روييده بود .

گويي او لحظه لحظه در تهي من مي ريخت

و من در صداي شكفتن او

لحظه لحظه خودم را مي مردم .

 

بام ايوان فرو مي ريزد

و ساقه نيلوفر برگرد همه ستون ها مي پيچد .

كدامين باد بي پروا

دانه نيلوفر را به سرزمين خواب من آورد ؟

 

نيلوفر روييد،

ساقه اش از ته خواب شفّا هم سركشيد

من به رؤيا بودم

سيلاب بيداري رسيد

 

چشمانم را در ويرانه خوابم گشودم

نيلوفر به همه زندگي ام پيچيده بود

در رگهايش من بودم كه مي دويدم

هستي اش در من ريشه داشت

همه من بود

 

 

كدامين باد بي پروا

دانه اين نيلوفر را به سرزمين خواب من آورد 

 

    


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

تاريخ : دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۸۹ | 11:17 | نویسنده : *رویای بهار * |

 

  

عشق و نیلوفر! 

آوايش از دور،

بانگ خوش آمد بود - شايد -

پوينده در پهناي آن دشت زمرد،

بالنده تا بالاي آن باغ زبرجد،

مثل هميشه، گرم، پر شور ...

***

نزديك تر، نزديك تر،

از لابه لاي شاخه ها، از پشت نيزار،

گهگاه مي شد آفتابي !

نيلوفرستاني، سمن زاري، كه چون عشق،

تا چشم مي پيمود، آبي !

***

نزديك تر، نزديك تر، او بود، او بود .

آن همدل همصحبت آئينه رو بود .

آن همزبان روشن پاكيزه خو بود .

آن عاشق از خود برون،

آن عارف در خود فرو بود .

آن سينه، آن جان، آن تپش، آن جوشش، آن نور ...

***

دريا، همان دنياي راز بيكرانه،

دريا، شگفتا، هر دو، هم گهواره ... هم گور ... !

***

نزديك تر، نزديك تر، او هم مرا ديد .

آواي او بانگ خوش آمد بود،

بي هيچ ترديد .

آن سان كه بيند آشنائي آشنا را،

چيزي در ين عالم به هم پيوند مي داد

جان هاي بي آرام ما را .

***

خاموش و غمگين، هر دو ساعت ها نشستيم !

خاموش و غمگين هر دو بر هم ديده بستيم .

ناگاه، ناگاه،

آن بغض پنهان را، كه گفتي،

مي كشت مان چون جور و بيداد زمانه؛

با هاي هاي بي امان در هم شكستيم ؟ ...

از دل، به هم افتاده، مالامال اندوه،

بر شانه هاي خسته، بار درد، چون كوه،

مي گفتيم و مي گفتيم و مي گفت و مي گفت،

تا آفتاب زرد، در اعماق جنگل فرو خفت !

***

دريا و من، شب تا سحر بيدار مانديم .

شعري سروديم .

اشكي فشانديم .

شب تا سحر، آشفته حالي بود با آشفته گوئي،

انده ياران بود و اين آشفته پوئي،

بر اين پريشان روزگاري، چاره جوئي .

***

دريا به من بخشيد آن شب،

بس گنج از گنجينه خويش .

از آن گهرهاي دلاويزي كه مي ساخت ؛

در كارگاه سينه خويش :

جوشش، تپش، كوشش، تكاپو، بي قراري !

ساكن نماندن همچو مرداب،

چون صخره - اما - پيش توفان استواري !

هم بر خروشيدن به هنگام،

هم بردباري !

***

در جاده صبح

با دامن پر، باز مي گشتم - سبكبال -

سرشار از اميدواري !
مي رفتم و ديدمش باز،

در صبحگاه آفتابي :

نيلوفرستاني، سمن زاري، كه چون عشق،

تا چشم مي پيمود، آبي !

از لابه لاي شاخه ها از پشت نيزار

از دور، از دور ...

او همچنان تا جاودان سر مست، مغرور !  

 

عشق نیلوفر آبی پنهان در گل و لای است .

 نیلوفر آبی از لجن زاده می شود،

 ولی تو آنرا به این خاطر که از لجن زاده شده نکوهش نمی کنی.

 تو نیلوفر آبی را گل الود نمی خوانی ،

تو نیلوفر آبی را کثیف قلمداد نمی کنی.

 عشق...... زاییده می شود و آنگاه عبادت از عشق زاییده می شود

 و آنگاه خدا در اثر عبادت در انسان تجلی می یابد.

 و این انسان به بالاتر و بالاتر و بالاتر ، به اوج گرفتن ادامه می دهد.


وجود گیاهان مقدس به عنوان یک عنصر اصلی تزیینی در معماری و هنر دوران مختلف زندگی بشر از باستان تا قرن حاضر سوالات بسیاری را در ذهن هر انسانی به وجود می آورد که چرا این گیاهان این چنین مورد توجه قرار گرفته است ، مبدا و منشا آنها از کجا بوده و فلسفه ی وجودی آنها چه بوده است.


در میان این نماد های گل مانند نشانه ای وجود دارد که به طور پیوسته در کل هنر و اسطوره شناسی مشرق زمین تکرار شده است ، این گل، نیلوفر آبی ، لوتوس یا سوسن شرقی می باشد و در اغلب کشور های آسیایی به عنوان سمبل و نماد همگانی مطرح گردیده است.

لوتوس که در ضمیر ناخودآگاه انسان ریشه ای عمیق دارد و در درون خود دنیای خدایان و انسانها را احاطه کرده با منشا زندگی و تخیل آدمی جوش خورده است ، بدین معنی که مبین رشته های جادویی و روحانی می باشد که نخستین آدمیان را به جهان می پیوندد.، نخستین تصاویری که بشر از این گیاه خلق کرده بیانگر حس انتزاعی اوست.

از آنجاییکه این رمز ریشه در باورهای دینی – مذهبی واسطوره ای دارد با گذشت زمان ، تغییر آداب ، عقاید و شرایط اجتماعی نه تنها حضورش کم رنگ نگردیده بلکه مستحکم تر به جلوه گری خود ادامه داده و قدرت ، صلابت و پایداریش را تثبیت کرده است.
در افسانه ها و باورهای مردمان کهن چنین آمده است که در ابتدای خلقت ، زمانی که خالق تنها در میان آبهای نخستین قرار داشت ، همانطوری که متعجب بود که خلقت را از کجا شروع کند ، برگ لوتوسی را مشاهده نمود که تنها موجود بود، مقداری از گلی که لوتوس در آن رشد می کرد در دست گرفت و بر روی برگ لوتوس قرار داد و سطح زمین بوجود آمد . به این ترتیب نیلوفر سمبل جهان گردید و لایه های متعدد گلبرگ های آن نمایانگر ادوار مختلف جهان ، مقاطع و مراتب گوناگون هستی . در باور آنها هشت گلبرگ نیلوفر نشانه ی هشت جهت وجود است که پس از خلقت از قعر آبهای اولیه ظهور کردند این هشت جهت عبارتند از راست – چپ ، جلو – عقب ، بالا – پایین ، بیرون – درون .

 


ظهور نیلوفر از آبهای اولیه که عاری از هر گونه آلودگی بوده ، نشانه خلوص ، پاکی و نیروی بالقوه است که از درون آن نیروی مقدس حیات ، دانش و معرفت ظهور می کند .


این گل بیانگر نمادهای مختلف می باشد که مشترک با عقاید سایر ملل نیز هست بعنوان مثال سمبل باروری ، کامیابی ، قدرت حاصلخیزی زمین ، حمایت از هر موجود زنده ، صلح جهانی ، زیبایی ، تندرستی ، مظهر عشق ، ریاضت و عبادت می باشد. نیلوفر با آیین مهری نیز پیوستگی نزدیک می یابد . در صحنه زایش مهر ، او از درون غنچه نیلوفر متولد گردیده است

 بنابراین بر خلاف اینکه ریشه لوتوس را در ایین بودا پنداشته اند به آیین مهر که قدمتی بس طولانی تر از آِیین بودا دارد مربوط می گردد.در دین زرتشت این گل سمبل اهورامزداست . سمبل انسانی اهورامزدا نیم تنه مردی است که شاخه ای از گل لوتوس را در میان انگشتان خود گرفته است . زرتشتیان بر این باورند که نیلوفر آبی جایگاه نگهداری تخمه یا فرزرتشت بوده که در آب نگهداری می شده است.

          

 

نیلوفر

 ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را
تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را

آسمانی دلبر من
عشق من نیلوفر من
ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را
تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را
آسمانی دلبر من
عشق من نیلوفر من
ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

  

    


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

تاريخ : جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۸۹ | 11:15 | نویسنده : *رویای بهار * |

 

 

 

 

 

 

Petite histoire de nénuphar

  • Il fait encore nuit. Je dors, la tête sous mes feuilles. J’ai besoin d’obscurité pour me reposer.
  • هنوز شبه و من سرمو در برگهام پنهان کرده و در خوابم . برای استراحت به تاریکی احتیاج دارم .


 


  • Premières lueurs du jour. Les oiseaux font un bruit du diable. Difficile de faire une grasse matinée, même en vacances au mois de juillet. Ils chantent à tue-tête comme si il n’y avait qu’eux. Je relève péniblement la tête, il est 5h 44 du matin
  • ساعات اولیه روزه . پرنده ها سر و صدای زیادی راه انداختندو حتی در تعطیلات ماه ژوییه هم نمیشه یه خواب صبحگاهی راحت داشته باشی . طوری دنیار رو روی سرشون گذاشتند و میخونند که انگار جز خودشون هیچ کس دیگری وجود نداره !ساعت ۵ و ۴۴ دقیقه صبحه و من بسختی سرمو بلند می کنم .



  • Le soleil m’a fait un petit signe. Même encore endormi, je pense déjà à tout
  • ce que je vais pouvoir faire par cette belle journée
  • اشعه های آفتاب بهم چشمک میزنند  و من با اینکه هنوز خواب آلودم ولی فکرم مشغول تمام کارهاییه که باید توی این روز قشنگ انجام بدم .



  • Comme après chaque bonne nuit, j’ai besoin d’un peu de temps pour émerger de dessous mes feuilles. Déjà 10h. Ca fait un moment que je suis là, immobile, rêveur …
  • مثل همیشه بعد از گذروندن یه شب خوب به کمی  زمان احتیاج دارم تا سرمو از زیر برگهام بیرون بیارم . وای . . . ساعت ۱۰ صبح شده و من هنوز در رویاهام سیر می کنم و نجنبیدم !



  • 11h03. Toujours la même chose. Le temps passe trop vite pendant les vacances. Je papote avec les voisins, et je n’ai toujours pas fait ma toilette. Je ne sais pas si c’est la chaleur, mais les insectes sont bien énervés, à passer et repasser
  • ساعت ۱۱ و ۳ دقیقه ست . . . هنوز در همون حال قبلی هستم . زمان در تعطیلات چقدر زود میگذره . من در حال وراجی با همسایه ها هستم و هنوز نظافت صبحگاهی مو  انجام ندادم . نمی دونم به دلیل گرماست که حشره ها اینطور بیقرار  اینور و اونور میپرند؟ !



  • 13h15. J’adore ce moment là. Le soleil est presque au zénith. Mes amis, kois et poissons rouges, me taquinent en me passant sans cesse entre les tiges. Eux et moi, on s’entend à merveille.
  • ساعت ۱ و ۱۵ دقیقه بعد از ظهره . عاشق این لحظه ام ! آفتاب در اوج تابشه و دوستانم  و ماهیهای قرمز بی وقفه دور و برم تخس بازی در میارن . . . من و اونها با هم جوره جوریم .




  • Je me sens en pleine forme. J’adore me faire dorer au soleil. Contrairement à ce que certains rapportent, les UV sont très bons pour la peau, enfin, la mienne. Le temps passe trop vite , déjà 15h01 et j’ai encore tellement de choses à faire.
  • خودموکاملا سرحال حس میکنم . عاشق برنزه شدن زیر آفتابم برخلاف روایتهایی که میگه اشعه ماوراء بنفش خورشید برای پوست ضرر داره برای پوست من که خیلی خوبه ! زمان زود میگذره و الان ساعت ۳ و یک دقیقه بعد از ظهره و من هنوز کلی کار دارم که باید انجام بدم .



  • 17h18. C’est l’heure du thé dans cette maison, quoique aujourd’hui il y a un petit retard. On parle de moi mais je ne distingue pas très bien les paroles à cause du ruissellement de l’eau
  • ساعت ۵ و ۱۸ دقیقه ست و موقع عصرونه ست گرچه کمی هم تاخیر وجود داره .  در مورد من صحبت می کنند ولی بعلت سر و صدای آب خوب تشخیص نمیدم چی میگن .



  • 17h57. Fatiguant une journée en plein soleil avec les pieds dans l’eau. Je commence à avoir les tiges un peu molles.
  • ساعت ۵و ۵۷ هفت دقیقه بعد از ظهره و من خسته از کار روزانه زیر تیغ آفتاب و پاها در آب . . . کم کم دیگه ساقه هام نرم شدند .

         



  • 19h08. Je reconnais toujours cet instant. Un bruit de verres qui s’entrechoquent, des glouglous et des discussions à n’en plus finir.
  • ساعت ۷ و ۸ دقیقه شبه و من این لحظه رو کامل و دقیق میشناسم . سر و صدای کرمهایی که به هم میخورند و صدای قل قل آب و بحثهایی که تمومی نداره !

     

        

          



  • 19h37. Je pense que c’est bon pour moi maintenant. J’ai beau lutter. La fatigue se fait ressentir après une telle journée
  • ساعت ۷ و سی و هفت دقیقه ست و فکر می کنم دیگه کار بسه  . مبارزه قشنگی کردم و بعد از یه روز پرکار حسابی احساس خستگی می کنم .



  • 19h38. Un dernier coup d’oeil autour de moi et dodo
  • ساعت ۷ و ۳۸ دقیقه شبه ! یه نیگاهی به دور و برم بندازم و بعد هم لالا !



  • 20h07. Je suis vraiment bien, au chaud sous mes feuilles. J’entends les merles, les bergeronnettes, les tourterelles… qui me bercent
  • ساعت ۸ و هفت دقیقه شب . واقعا حال و هوای خوبی دارم . در آغوش گرم و نرم گلبرگهامم و صدای آواز پرنده هایی که به گوشم میرسه منو در گهواره ام آرام آرام تکون میده .



  • Un dernier coup d’oeil avant la nuit, pour vérifier que tout va bien
  • آخرین نگاه قبل از خواب برای اینکه مطمئن بشم همه چیز روبه راهه .



A demain. Ce sera un autre jour…

تا فردا و یه روز دیگه !

 

زمانی که مشغول تهیه پستهایی در مورد گل نیلوفر بودم به مطلب زیر برخوردم و برام جالب بود ولی نمی دونم دقیقا تا چه حد معتبره و متاسفانه تا به حال نتونستم مطلب و عکسهایی مستند  در مورد زندگی کوتاه این گل اعجاب انگیز تهیه کنم و تنها مطلب بالا را تحت عنوان داستان گل نیلوفر از یکی از سایتهای فرانسوی برداشت کردم و خلاصه وار ترجمه کردم که زندگی یک روز این گل زیبا را ساعت به ساعت داستان وار و همراه عکس بیان کرده که با طلوع خورشید سر باز می کنه و با غروب خورشید دوباره گلبرگهاش بسته شده و به خواب میره و در انتهای این مطلب هم توضیحات تکمیلی از یکی از سایتهای ایرانی ذکر شده و سعی می کنم پستهای دیگری را هم در مورد این گل بسیار زیبا با تاریخچه ای پر قدمت و وسیع گردآوری کرده و به مرور تقدیمتون کنم .

 

**********

در مورد گل نیلوفر باید بگم که دوره ی زندگی کوتاهی داره . فقط سه روز ! اما همون سه روز رو زیبا و متفاوت زندگی می کنه . نیلوفر از اب برمیاد . روز اول به رنگ سفیده . شب هنگام گلبرگاش بسته می شن و با طلوع خورشید باز می شن و اینک روز دومه و رنگ گل نیلوفر به صورتی کمرنگ و زیبایی تغییر کرده این اتفاق برای بار سوم هم میفته و نیلوفر در روز سوم از زندگیش به رنگ صورتی تقریباً پر رنگ در میاد اما در شب سوم دیگه گلبرگاش بسته نمی شن . نیلوفر هرگز طلوع روز چهارم رو نمی بینه و جالب اینجاست که دوباره به آب بر می گرده . یعنی به همون شکل عمودی به عمق اب فرو می ره . زیباست مگه نه ؟! ادم در این همه زیبایی که خداوند خلق کرده می مونه !

************  

 این گل گیاهی است شناور با برگ های ضخیم و پهن که به آن امکان انتشار در سطح آب را می دهد خاصیت عجیب برگ ها در این گیاه همانند سایر گیاهان شناور وجود حباب هایی از هوا در محل اتصال برگ ها به ساقه است که به تعادل هیدرواستاتیکی آن کمک شایانی نموده و عموماً عامل شناور بودن آن بر سطح آب همین خاصیت بی نظیر آن می باشد. نیلوفر آبی مکانیزم فتوسنتز را با بهره گیری از عوامل فیزیکی و شیمیایی دو محیط مجزای آبی و خشکی انجام می دهد بطوریکه اندام زایا و تنفسی آن مانند گل و برگ و زوائد آن در خارج از آب قرار داشته و ساقه ها و ریشه آن در زیر آب و فرورفته در کف بستر تالاب ها می باشد. تکثیر این گیاه عمدتاً از طریق جنسی انجام پذیرفته و توسعه کولونیهای آن با وسعت حوزه آبی تالابها رابطه مستقیم دارد. ریشه های درهم رفته و شبکه ای که در زیر آب توسط ساقه های این گیاه ایجاد می شود مکان بسیار امنی برای تخم گذاری انواع حشرات و ماهیها و پناهگاه امنی برای لاروهای نورس انواع این موجودات است .
گیاه نیلوفر آبی و بخصوص اندام گل آن دارای خاصیت دارویی بوده اما مهمترین ارزش این گیاه ارزش زیبایی شناسی آن می باشد
******
 

 

latour-marliac

    .


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

تاريخ : یکشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۸۹ | 10:54 | نویسنده : *رویای بهار * |

 

    

نیلوفر (۲)

 

اسطوره های نیلوفری ایران باستان 

 گل نیلوفر تخت جمشید کتیبه

 

در فرهنگ ایران باستان،

 نقش این گل را حاشیه پیاله طلایی املش، روی سفال نقش‌دار سیلك، بر دسته خنجر لرستان و … می‌توان دید. 
گل نیلوفر را در تخت‌جمشید و در نقش برجسته‌های آن مشاهده می‌كنیم:

 بر بدنه كاخ آپادانا، در دست بزرگان ملل، در حاشیه لباس هخامنشیان و بر روی پایه ستون‌ها
در زمان هخامنشیان این گل در مراسم رسمی و درباری متجلی شده است،

 ظاهرا گل نیلوفری كه در دستان پادشاهان حجاری شده در تخت‌جمشید (در نقش بار عام) دیده می‌شود،

 نماد صلح و زندگی بوده است.

علاوه بر این، در تخت جمشید ریتون‌هایی پیدا شده‌اند كه نقش این گل بر روی آن‌ها حك شده است.
در حجاری‌های طاق‌بستان كرمانشاه، گل نیلوفر مربوط به زمان ساسانیان دیده می‌شود كه در نقش مربوط به اردشیر ساسانی زیر پای ایزد مهر قرار گرفته است.


در زمان ساسانیان، بر روی یك سری از گچ‌بری‌های تیسفون و بیشاپور نقش روزت‌های ساسانی كه همان گل نیلوفر را تداعی می‌كنند، دیده می‌شود.
 ظاهرا گلی که در دستان پادشاهان حجاری شده در تخت جمشید دیده می‌شود نماد صلح و شادی بوده است.

  نیلوفر در ایران نماد نور است.

 

 

گل نیلوفر را در فارسی به نام گل آبزاد یا گل زندگی و آفرینش و یا نیلوفر آبی نامیده‌اند.
از آن‌جا كه این گل با آب در ارتباط است نماد آناهیتا ، ایزد بانوی آب‌های روان است.

 

آناهیتا:

  
تندیس آناهیتا،

۵۰۰ سال پیش از میلاد، موزه بریتانیا (British Museum)

 گوش کنید ! 

آناهیتا اسطوره‌ای جهان شمول است، چنان‌كه در بیشتر تمدن‌ها همتا دارد. می‌توان گفت كه ایشتار بابلی و عیلامی، نانای سومری، سرس‌وتی هندی، آرتمیس یونانی، دایانای رومی، آی خانم افغانی، ننه خاتون سغدی، ‌اشی در مكتب زروانی لرستان و

 

 آناهیتای ایرانی با اختلاف جزیی، تقریباً‌ همگی یك كاراكتر دارند.
از این میان، سرس‌وتی بیش از بقیه، به آناهیتا نزدیك است. این دو به اسطوره رودخانه‌ای پیوسته‌اند كه به همه جهان آب داده است. در ریگ ودا از “سرس‌وتی” به عنوان “بهترین مادر"، “بهترین رود” و “بهترین ایزدبانو” یاد شده است. سرس‌وتی رودی آسمانی است و این نكته‌ای است كه آن را می‌توان با آن‌چه درباره آناهیتا در باورهای اوستایی است، سنجید. سرس‌وتی از یك نظر دیگر هم با آناهیتا قابل سنجش است: او نیز بر گردونه‌ای سوار است و آن را می‌راند و همچنین یكی از اسب‌های سرس‌وتی یعنی “وایو” (باد) با یكی از اسب‌های آناهیتا هم‌نام است.
نام كامل این ایزدبانو، “اردوی سور اناهیتا” به معنی تقریبی “رود توانای پاك” است. آناهیتا را به عنوان ایزدبانوی آب‌های روان می‌شناسیم. و از آن‌جا كه این ایزدبانو با آب در ارتباط است، نمادهای او عبارتند از: گل نیلوفر، ماهی، سبوی آب و …

موضوع جالب دیگری كه می‌توان به آن اشاره كرد این است كه یكی از هفت چاكرا (چاكرای چهارم)، “آناهاتا چاكرا” نامیده می‌شود. این چاكرا در ناحیه قلب واقع شده و نشان آن نیلوفری با دوازده برگ است. به همسانی واژه آناهاتا و آناهیتا توجه كنید. 

جشن نیلوفر:


در جشن‌های مربوط به ماه تیر، از دو جشن “نیلوفر” و “تیرگان” یاد شده است. جشن نیلوفر كه در آثار الباقیه از آن یاد شده در روز ششم از ماه تیر (خرداد روز) برگزار می‌شده است.
به نقل از فرهنگ دهخدا داریم:
مولف برهان قاطع ذیل “مرداد” آرد: “مرداد…نام روز هفتم باشد از هر ماه شمسی و بعضی روز هشتم گفته‌اند. و فارسیان بنابر قاعده كلی این روز را عید كنند و جشن سازند. و این جشن را جشن نیلوفر خوانند

 و در این روز هر كه حاجتی از پادشاه خواستی، البته روا شدی.

 

 

   


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه ششم خرداد ۱۳۸۹ | 11:48 | نویسنده : *رویای بهار * |

 

نیلوفر (۱)

  

 

نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی، نزدیك به تیره آلاله‌هاست…

 این گیاه آبزی است و در مناطق گرم و معتدل می‌روید… برگهایش قلبی شكل و مسطح است…

این گیاه را غالبا به عنوان یك گیاه زینتی در استخرها و حوضچه‌ها می‌كارند…”

 

نام گل نیلوفر

 در زبان سانسكریت “پادما” (padma)، در زبان چینی “لی‌ین‌هوا”
(
lien-hua)، به زبان ژاپنی “رنگه” (Range) و در انگلیسی “لوتوس” (lotus) است.
این نام به گونه‌های مختلف سوسن آبی كه در مصر باستان و در بسیاری از بخش‌های آسیا مورد پرستش بود، اطلاق می‌شد. 
نیلوفر در شرق باستان همان‌قدر اهمیت دارد كه گل رز در غرب. در سده هشتم پیش از میلاد تصویر نیلوفر (احتمالا از مصر) به فینیقیه و از آن‌جا به سرزمین آشور و ایران انتقال یافت و در این سرزمین‌ها گاهی جانشین درخت مقدس بوده است.

 

جنبه تقدس نیلوفر

 به محیط آبی آن بر می‌گردد. زیرا آب نماد باستانی اقیانوس کهنی بود که کیهان از آن آفریده شده است. نیلوفر که بر روی سطح آب در حرکت بود به مثابه زهدان آن به شمار می‌رفت. از آنجا که گل نیلوفر در سپیده دم باز و در هنگام غروب بسته می‌شود به خورشید شباهت دارد. خورشید خود منبع الهی حیات است و از این رو گل نیلوفر مظهر تجدید حیات شمسی به شمار می‌رفت. پس مظهر همه روشنگری‌ها آفرینش باروری تجدید حیات و بی‌مرگی است.

 

 

نیلوفر نماد کمال است.

 زیرا برگ‌ها گل‌ها و میوه اش دایره ای شکلند. ود ایره خود از این جهت که کامل‌ترین شکل است نماد کمال به شمار می‌آید. نیلوفر یعنی شکفتن معنوی. زیرا ریشه‌هایش در لجن است و با این حال به سمت بالا و آسمان می‌روید از آبهای تیره خارج می‌شود و گل‌هایش زیر نور خورشید و روشنایی آسمان رشد می‌کنند.

 

 نیلوفر کمال زیبایی

نیز به شمار می‌رود. ریشه‌های نیلوفر مظهر ماندگاری و ساقه اش نماد بند ناف است که انسان را به اصلش پیوند می‌دهد و گلش پرتو خورشید را تداعی می‌کند. نیلوفر نماد انسان فوق العاده یا تولد الهی است زیرا بدون هیچ ناپاکی از آبهای گل الود خارج می‌شود.

 

در مصر نماد باروری،

تولد دوباره، نیروی سلطنتی و علامت مشخصه نیل علیا بود، درحالی‌كه پاپیروس نشانه نیل سفلی قلمداد می‌شد. در شمایل‌نگاری مصری، نیلوفر كنار گاو نر، شیر، قوچ، ابوالهول و مار دیده می‌شود.


 

در اسطوره‌های مصری،

چهار پسر هوروس (Horus) روی یك نیلوفر رو به روی ازیریس (osiris) ایستاده‌اند. گل نیلوفر به عنوان نشانه ایزیس (Isis) مظهر باروری و پاكی و بكارت است. رع، خورشید ـ خدا و آفریننده مصری به صورت كودكی مصور شده كه بر روی گل آرمیده است یا سر او از گل نیلوفر بیرون می‌آید.

 سرستون‌های معابد مصری را به گونه‌ای می‌آراستند كه نیلوفر را بر روی آن‌ها

 به صورت غنچه و گاه گشوده حجاری می‌كردند. 

 

نیلوفر در اسطوره‌های یونانی،

 رومی علامت مشخصه آفرردیت ـ ونوس است.نیلوفر نماد انسان فوق‌العاده یا تولد الهی است زیرا بدون هیچ ناپاكی از آب‌های گل‌آلود خارج می‌شود. همین‌طور نماد نجابت است، به این دلیل كه از آب‌های آلوده بیرون می‌آید اما آلودگی آن را نمی‌پذیرد. الهه‌های فنیقی به عنوان قدرت آفریننده خود، گل نیلوفر در دست دارند. از آنجا كه گل نیلوفر در سپیده‌دم باز و درهنگام غروب بسته می‌شود به خورشید شباهت دارد.در فرهنگ سومری و سامی در كنار ایزدان و ایزدبانوان دیده می‌شود و به عنوان نیروی مولد و آفریننده شناخته می‌شد.

 

 

 

در فرهنگ چینی

 نماد پاکی حفاظت ظرافت روحانی صلح باروری و تجسم زنانه است و علامت تابستان نیز می‌باشد. چینی‌ها گل نیلوفر را مظهر گذشته حال و آینده می‌دانند. زیرا گیاهی است که در یک غنچه گل می‌دهد و دانه می‌کند. همین طور نماد نجابت است به این دلیل که از آبهای آلوده بیرون می‌آید اما آلودگی را نمی‌پذیرد.
 

 در فرهنگ هندی

گل نیلوفر گلی است از خود به وجود آمده و نامیراست و نماد جهان به شمار می‌رود. گاهی کوه مرو به مفهوم محور جهان در مرکز ان تصویر شده است. چاکراها به شکل نیلوفر ‌هایی تصویر می‌شوند که با نماد چرخ مرتبطند هنگامی ‌که این مرکز چاکراها بیدار شوند نیلوفرها باز می‌شوند و می‌چرخند. لوتوس نام یکی از حرکات یوگا است. در اسطوره‌های هندی با سه خدای اصلی مواجه می‌شویم که عبارتند از برهما (خدای افریننده) ویشنو (خدای نگهدارنده) و شیوا (خدای نابودکننده). در یک اسطوره متاخر که در ریگ ودا به آن اشاره شده است آمده که چگونه کیهان از نیلوفری زرین که بر روی آبهای کیهانی در حرکت بوده به وجود آمده و از آن برهما متولد شد. هنگامی ‌که مراسم او جای خود را به مراسم ویشنو داد وی رابعدها به صورتی مجسم کردند که بر روی گل نیلوفری که از ناف ویشنو می‌روید نشسته است. یک الهه هندویی به نام پادماپانی وجود دارد که به معنی زنی است که نیلوفر دردست دارد. لاکشمی ‌همسر ویشنو و پارواتی همسر شیوا هم با نیلوفر در ارتباط هستند.

 

 

 در هندوستان که رود برایشان خیلی اهمیت دارد الهه‌های رودگاهی بر روی نیلوفر سوارند.

 

 در فرهنگ آشوری فینیقی و در هنر یونانی

 رومی‌ نیلوفر به معنی تدفین و مجلس ترحیم و نشانگر مرگ و تولد دوباره رستاخیز و زندگی بعدی و نیروهای نوزایی طبیعت است. نیلوفر در اسطوره‌های یونانی و رومی ‌علامت مشخصه افرردیت- ونوس است.

 

در فرهنگ بودایی

 ظهور بودا به صورت شعله صادره از نیلوفر تصویر می‌شود. گاهی بودا را می‌بینیم که در یک نیلوفر کاملا شکفته به تخت نشسته است. در حقیقت در تعلیمات بودایی نیلوفر تا حد زیادی در قلمرو ماوراالطبیعه وارد می‌شود. در معابد بودایی نقش نیلوفر  وجود دارد و نیلوفر جزو هشت علامت فرخندگی در کف پای بودا است. 

 

 

     


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه دوم خرداد ۱۳۸۹ | 12:16 | نویسنده : *رویای بهار * |

 

   

 انتخاب همسر شاهزاده !

 گل صداقت در دانه عقیم !

 

 

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.

دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.

روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند:
  
 
گل صداقت ... ! 
 
همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!
 

 

 

پ.ن

نماد اون گل صداقت گلی نبود جز گل زیبا و با شکوه نیلوفر مرداب! یکی از شگفت انگیزترین و زیباترین های خلقت که ریشه در فرهنگ کهن ما هم داره و از دیر باز سمبل نور و خلقت و کمال بشمار آمده و در فرهنگ شرق به همون اندازه جایگاه خاص خود را داره که گل رز در فرهنگ غرب ! این گل رازها ی زیادی رو در وجودش  داره و چه بسا رازهای بسیار دیگری که در خلقت و در این آیینه راز خلقت همچنان کشف نشده باقی مانده اند . در رابطه با این گل زیبا و باشکوه گفتنیها بسیاره و سعی میکنم پستهای دیگری رو هم بهش اختصاص بدم . 

 

 كنار بركه اي بوديم در خواب

 تو با جامي ربودي ماه از آب

چو نوشيدم از آن آب گوارا

تو نيلوفر شدي من اشك مهتاب 

 

 

 

    


موضوعات مرتبط: گل صداقت . . . نیلوفر مرداب!

تاريخ : جمعه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹ | 11:13 | نویسنده : *رویای بهار * |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.