خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

پی لبخندی...

من در این آبادی، پی چیزی می گشتم

پی خوابی شاید

پی نوری،

              ریگی،

                        لبخندی...

  ادامه مطلب ...

پایان هفته

این روزها، به یاد و خاطره ها، و به بعضی دغدغه ها می گذرد. از این ویروس اخر هفته هم صرف استراخت شد! دیشب به ذهنم آمد چه خوب بود اگر بخوابم و در جهانی دیگر بیدار شوم، اول از همه چه در خاطر دارم؟... مثل همیشه سفره کوچک دعا گسترده بود و میهمانش دوست...

این چندروز باران خوبی بارید، از آن هایی که مخصوص قدم زدن است. از آن باران هایی که آب زلال جاری می سازد و خاطره ها بر می انگیزد. حسی نبود برای تنهای قدم زذن اگرچه زیاد زیر سقف آسمان بودم. هرکجا هست، دوست هم شاید قدیم به موسیقی لطیف باران سپرده است و نگاه به جوشش ابرهای آسمان...


از خزان



امروز کارگاه های دانشگاه رفتم برای یک زبری سنجی ... خاطره غریبی داشت، از درب دانشگاه وارد شدن خودش یک جورایی غریب و حزن انگیزه، دانشکده رفتن که... اونجا سعی می کنم گذارم نیفته. پشت محوطه کارگاه ها برگ های رنگارنگ جلوه ی زیبایی داشت، انگار درخت ها هم هنوز هوای بهار دارن و سر سرسپردن به پاییز ندارند. نمای جالب تری بود که از دست دادم اما این یکی را تونستم بگیرم. شاید یک نمای ساده و تکراری باشه اما فضای خلوت ظهرش، حس دیگه ای داشت. آدم های آشنا هنوز بودند، نوروز تولایی، جوشکاری برق که موهاش کوتاه بود، گمانم از سفر حج برگشته بود. و اون استاد جوان کارگاه اتومکانیک که اسمش یادم نیست... ماشین افزار هم همون ها بودند مثل قبل... گذارم به کارگاه ورق کاری و لوله کشی نخورد ولی هنوز به یاد دارم...

راستی هوای آلوده ای هست این روزها، وارونگی دما و غبار بر فراز شهر، نفس ها حبس، چند روز دیگه آسمان باز دست سخاوتش را می گشاد...

دنیا


امروز غروب این آهنگ یه یادم اومد از محسن یگانه اونجایی که می گه "دنیا را بی تو نمی خوام یه لحظه..."؛ فکر کنم قبلا اشتراک گذاشتم، فکر کنم ساحل نوشهر هم که بودیم بین آهنگ هاش پخش می کرد. به شمال رفتن فکر هم که می کنم، دلم را می فشاره، مثل الان... دیگه نمی خوام شمال برم با این که طبیعت زیبایی داره. اون عکس پروفایل فیـس بـ.وک هم همون زمان اونجا گرفته شد، یعنی یه عکس ناگهانی بود. کوه صفه هم، ایستگاه تله کابین پایین، یه جایی هست یه سری سکو هست که روش فرش کهنه ای پخش شده، اونجا وقتی می رفتیم، می نشستیم چند دقیقه ای، همیشه بلندگوش از همین رده آهنگ ها پخش می کرد، اونجا هم فکر کنم شنیدم...

 

ادامه مطلب ...

باران

امروز باران بارید و از پشت شیشه ی اتاق گل رز باغچه را می نگریستم و ...



دل دیوونه ...

این آهنگ لهن و سبک اجرای جالب ی داشت به همراه ریتم آرام اما پر ضرب و زیر و بم خاصی که خواننده به صداش میده، فکر کنم خیلی وقت پیش شنیدم اما یادم نیست کجا بود، شاید از رادیو بود... امروز یادم اومد...


دل دیوونه / شهرام شکوهی (لینک دانلود)