-
مرثیه ی غروب
دوشنبه 10 تیر 1392 21:05
نمی دانم این موذن کیست که صدایش، هم آوای دلم، غمی عظیم دارد. آن قدر که می خواهم در گوشه ای بنشینم، سر خم کنم و بپیچم در خودم ...
-
شب نوشت
یکشنبه 9 تیر 1392 23:34
می خواستم از خودم و این روزها بنویسم اما از بس ذهنم پر تلاطم شده، گویی از همه طرف سرریز شده... شاید اگر بخوام دقیق تر بنویسم، باید بخش زیادی اش را از کار بنویسم اما خودم خوشم نمیاد از نوشتن مسایل کاری. انگار یه جور هم خودستایی میشه که... برم سراغ یه موضوع دیگه... داریم کم کم می رسیم به ماه رمضون و هنوز چندتایی روزه می...
-
باران
شنبه 8 تیر 1392 22:02
باورت می شود، اینجا باران می بارد از دل تنگ من است یا از نگاه تو، نمی دانم...
-
در گذر
شنبه 8 تیر 1392 20:47
روزهایش می گذشت، گاهی به شوق، گاهی به افسوس، گاهی به دلتنگی و بیش از همه به پوچی. همچون پرنده ای بود در قفس که از پرواز تنها رویای بال و پری مانده باشدش و نه هیچ شوقی برای پروازی، آوازی و برچیدن دانه ای ... پی نوشت: آهنگ این روزها
-
سوی بی سو...
جمعه 7 تیر 1392 22:45
-
زمزمه
جمعه 7 تیر 1392 16:01
... شاید تا هیچ وقت یک روز ابری از میان ابرها سرازیر شوم باران سا چکه چکه فرو افتم بر پهنه ی اقیانوس و از من ، تنها نقش موج کوچکی بر خاطره ها بر جای ماند شاید زندگی شعر نیست اما در شعرم زندگی را دوباره خواهم زیست آنگاه بر دور دست ترین یادواره ها به یادت نقشی از باران خواهم زد و زیباترین شعرم را زمزمه خواهم کرد
-
نگاه
پنجشنبه 6 تیر 1392 21:05
نمی دانم کجا هستی و به کجا مینگری نمی دانم در چه حالی و به چه می اندیشی. نمی دانم به یاد منی یا در حال فراموش کردن ... نمیدانم به عشق منی یا به عشق در آغوش گرفتن غم. بدان که من در همانجا هستم که با هم بودیم ، به لحظه ی غروب می نگرم همانجا که نگاهت در نگاهم بود. حال من خراب است ، دلتنگی و انتظار است . بدان که به یاد...
-
خلوت
پنجشنبه 6 تیر 1392 01:24
چقدر این شب ها پر از یاد توست...
-
می دانستی ...
چهارشنبه 5 تیر 1392 19:08
پیشتر ایمان داشتم مهتاب، جلوه ای از نگاه تو برگرفته که اینچنین سپید دامن شب را از تاریکی می رهاند و آن لکه های کوچکش، غم های کوچک دل توست که جلوه اش را اینچنین آشوبناک کرده است. مهتاب شب ها، به سکوت با من از تو سخن می گوید... این روزها می دانم هم آهنگ قلب مهربان توست که ستارگان شب با هر تپش نور خواهش بر دامن شب می...
-
تک برگ ...
سهشنبه 4 تیر 1392 23:43
بر درخت زنده بی برگی چه غم وای بر احوال برگ بی درخت
-
حکایت بلبل
سهشنبه 4 تیر 1392 19:24
بلبل شیدا درآمد مست مست وز کمال عشق نه نیست و نه هست معنیی در هر هزار آواز داشت زیر هر معنی جهانی راز داشت شد در اسرار معانی نعره زن کرد مرغان را زفان بند از سخن گفت برمن ختم شد اسرار عشق جملهٔ شب میکنم تکرار عشق نیست چون داود یک افتاده کار تا زبور عشق خوانم زار زار زاری اندر نی ز گفتار منست زیر چنگ از نالهٔ زار من...
-
بی کلام
دوشنبه 3 تیر 1392 19:29
بی کلام
-
ماه رخ دوست
دوشنبه 3 تیر 1392 00:20
امشب که همه جا جشن و سرور بود و شادی... برای من تنها دیدن ماه شب چهارده، حکایت مشهور عاشقیست که تلالوئی از روی محبوب را نظاره می کند و چه غریب است این شب ها برای عاشق که مجنون شده است. ماه را که در آسمان می بینم، از لابلای تکه پاره های ابرهای سرگردان، آرام نشسته و خم به ابرو نمی آورد... ماه برایم نشانه ی توست...
-
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
یکشنبه 2 تیر 1392 18:18
بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام همچو نسیم ازین چمن پای برون کشیده ام شمع طرب ز بخت ما آتش خانه سوز شد گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود تا تو ز من بریده ای من ز جهان بریده ام تا به کنار من بدی، بود به جا قرار دل رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون...
-
مجنون
شنبه 1 تیر 1392 21:38
با مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم او به ظاهر گشت عاشق، ما به معنی سوختیم گوشه ی لیلی و مجنون در دستگاه راست پنجگاه
-
چشمه
شنبه 1 تیر 1392 00:23
آن که آمد و جان و دل را برد. تمام قلبم را به نگاه آسمانی اش فراگرفت؛ این روزها نیست؛ این شب ها در این خلوت تاریک و تباه که نظاره کند لرزش یک شاخه ی تنها، فروریختن چشمه ی دلتنگی از روزن روح...
-
باز غروب بی تو
جمعه 31 خرداد 1392 19:21
قلم از هیبت این بغض غریب خط خطی می کند این دفتر را آرزو در نفس بی تابم به خودش می خندد و همه خالی دفتر گویی عطش خاطره دارد بر جان...
-
در سفر
جمعه 31 خرداد 1392 10:12
"روز دهم مه 1940 موتورسیکلت عموی بزرگم را دزدیدیم و مدتی سواری کردیم. از دیوار باغ مردم بالا می رفتیم و انجیر و انار می دزدیدیم. چه کیفی داشت؛ شب ها در دشت صفی آباد به سینه می خزیدیم تا به جالیز خیار و خربزه نزدیک شویم. تاریکی و اضطراب را میان مشت های خود می فشردیم. تمرین خوبی بود. هنوز دستم نزدیک میوه دچار...
-
صبح ها
جمعه 31 خرداد 1392 05:22
صبح ها وقتی آفتاب در می آید متولد بشویم روی احساس فضا رنگ صدا پنجره گل نم بزنیم...
-
خلوت حضور
پنجشنبه 30 خرداد 1392 20:23
چنین آسمانی، چنین سکوتی، چنین خلوتی و نسیمی به نرمی گلبرگ های دوستی دلم می خواهد و حضور تو را...
-
خبرت هست
پنجشنبه 30 خرداد 1392 14:24
-
شفق
چهارشنبه 29 خرداد 1392 23:35
از کجا بنویسم؟ شاید باید گوش کنم به صداهای اطرافم. اول از همه صدای فن خنک کننده زیر لپ تاپ هست؛ خاموشش می کنم و الان صدای کار کردن یه موتور آبکشی دیزل میاد. صداش دوره اما این صدا به گوشم آشناست و خودش را می نشونه وسط همه ی سکوت های اطراف. یه صدای بچه هم میاد، نمی دونم گریه است یا ذوق و جیغ ناشی از آن و الان صدای...
-
only teardrops
سهشنبه 28 خرداد 1392 20:33
How many times can we win and lose? How many times can we break the rules between us? Only teardrops How many times do we have to fight? How many times till we get it right between us? Only teardrops __________________ Emile de Forest / Eurovision song contest 2013
-
خیس نگاه صبح
سهشنبه 28 خرداد 1392 06:20
-
قاب دل
دوشنبه 27 خرداد 1392 21:49
-
حضور غایب
یکشنبه 26 خرداد 1392 19:16
آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند بسیار گرامی تر از آنند که دانند...
-
دلتنگ ام
شنبه 25 خرداد 1392 23:08
-
از نگاهم بخوان
شنبه 25 خرداد 1392 19:44
می دانی، خیلی وقت هست، که خودم هم فهمیدم دلم خیلی نازک و ظریف شده، برگ از درخت می افته، کابوس میشه برام؛ نمی دونم چه سری هست؟ مثل همون راوی کتاب آنا گاولدا. حکایت نزدیکیست و این روزها حرف هایم را بیشتر با نگاه روی لوح رنگ پریده ی خوشید غروب می نویسم یا روی زمزمه شب های بیداری و تنهایی و سکوت و ...
-
آسمان
جمعه 24 خرداد 1392 21:06
آسمان بغض غریبی دارد و دلم لب به لب ابر سکوت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 خرداد 1392 14:22