خسته ام از این اندوه روز و شب؛ خسته ام از این کوچ بی پایان، از رنگ غروب و دلمردگی پاییز، از سکوت آسمان، غیبت ابر و باران، از این زمین خشکیده، از این خاک بی نفس، این کتاب های تنها، صداهای بی پایان، خواب های اشک آمیز، از فریب زندگی، از دل بی سامان...
خسته ام از این خستگی های بی امان...
زیبا. آفرین