خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

صدای قدم های پاییز


سالی دیگر گذشت، هنوز هم باورش سخت است زمان اینچنین سریع می گذرد و ماییم میان های و هوی این چرخ گردون که گاه کم می شویم و گاه گم می کنیم... و من همچنان میان این دریای پر تلاطم، مسافر یک خزان دیگرم  و از جام حیات می نوشم در سکوت... نم نمک هوا حال سرما گرفته اما آغوش آسمان از ابر و خیالش از باران خالیست، افسوس. مسافر  دفتر ایام را که ورق می زد رسید به زمان آغاز زیستن دوست، مبارک بادش این ایام، شاد باد  و شاد زی و دل آرام باش در این روزهای پاییزی، عمرت به درازای عمر این شاخسار باران خورده، سرشار از سلامتی باد؛