تکه نانی دارم ، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی
و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
و دوستی بهتر از برگ درخت
بهتر از آب روان...
ادامه...
آدم ها و گنجشک ها
... آدمها حتی مثل گنجشکها نیاز به کیش کیش ندارند. میروند اما با دلی شکسته
عشق اونه که...
فرید ، بابا، عشق اون نیست که وقـــتی دیدیش دلت بلرزه عشق اونه که وقتی نمی بینیش دلت می خواد کنده شه... " خسرو شکیبایی"
دلتنگی حقیقی
... اما تو هیچوقت به زنی نگاه نکردی که بخواهی جونت رو فداش کنی. کسی رو نشناختی که با چشماش بتونه تو رو از خودبیخود کنه و احساس کنی خدا فرشتهای رو از آسمان برای تو به زمین فرستاده...
به کنار تپه شب رسید با طنین روشن پایش آینه فضا را شکست دستم درتاریکی اندوهی بالا بردم و کهکشان تهی تنهایی رانشان دادم شهاب نگاهش مرده بود
صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود و پلک هایش مسیر نبض عناصر را به ما نشان می داد و دست هایش هوای سبز سخاوت را ورق می زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند ... به شکل خلوت خود بود و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود .......................................................... هر بار می خونم، معنای جدیدی از این شعر زیبا برایم تصویر میشه همیشه قلب این معنا تویی؛ کلماتش وجود پاکت را به یادم میاره...
مرسی مثل همیشه پیشه ات مهربانیست و تمام خوبی های عالم در وجودت جمع شده است
خیلی ممنون از وصف اغراق آمیز و نگاه پر محبتت، مهربانی ها همه از وجود بی همتایت سرچشمه می گیرد... مصرع آخر، "جویباری خواب می بیند مرا"... جویبار به دلیل آب جاری و زلال، نماد پاکی هست و استعاره از روح پاکت که گاهی هم مرا در خواب می بینه...
به کنار تپه شب رسید
با طنین روشن پایش آینه فضا را شکست
دستم درتاریکی اندوهی بالا بردم
و کهکشان تهی تنهایی رانشان دادم
شهاب نگاهش مرده بود
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هایش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان می داد
و دست هایش
هوای سبز سخاوت را ورق می زد
و مهربانی را به سمت ما کوچاند
...
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد
او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود
..........................................................
هر بار می خونم، معنای جدیدی از این شعر زیبا برایم تصویر میشه
همیشه قلب این معنا تویی؛ کلماتش وجود پاکت را به یادم میاره...
مرسی
مثل همیشه پیشه ات مهربانیست و تمام خوبی های عالم در وجودت جمع شده است
خیلی ممنون از وصف اغراق آمیز و نگاه پر محبتت، مهربانی ها همه از وجود بی همتایت سرچشمه می گیرد...
مصرع آخر، "جویباری خواب می بیند مرا"... جویبار به دلیل آب جاری و زلال، نماد پاکی هست و استعاره از روح پاکت که گاهی هم مرا در خواب می بینه...