تکه نانی دارم ، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی
و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
و دوستی بهتر از برگ درخت
بهتر از آب روان...
ادامه...
آدم ها و گنجشک ها
... آدمها حتی مثل گنجشکها نیاز به کیش کیش ندارند. میروند اما با دلی شکسته
عشق اونه که...
فرید ، بابا، عشق اون نیست که وقـــتی دیدیش دلت بلرزه عشق اونه که وقتی نمی بینیش دلت می خواد کنده شه... " خسرو شکیبایی"
دلتنگی حقیقی
... اما تو هیچوقت به زنی نگاه نکردی که بخواهی جونت رو فداش کنی. کسی رو نشناختی که با چشماش بتونه تو رو از خودبیخود کنه و احساس کنی خدا فرشتهای رو از آسمان برای تو به زمین فرستاده...
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه... پاییز که خود دل خزانی دارد با دلی ابری آسمان عجین شده و حزن روزگار را به قلب ها می فرستد
ممنون، شعر زیبایی را فرایاد آوردید. دل ما خود به پاییز غم می فروشد؛ و دور از چشم آسمان می بارد. اندوهش را می گسترد روی سنگ فرش سرد حیات و اگر گرمای عشق نباشد، این دل، در سکوت و سرمای بی امان خاموش می شود.
باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه...
پاییز که خود دل خزانی دارد با دلی ابری آسمان عجین شده و حزن روزگار را به قلب ها می فرستد
ممنون، شعر زیبایی را فرایاد آوردید.
دل ما خود به پاییز غم می فروشد؛ و دور از چشم آسمان می بارد. اندوهش را می گسترد روی سنگ فرش سرد حیات و اگر گرمای عشق نباشد، این دل، در سکوت و سرمای بی امان خاموش می شود.