خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

همه شب...


یک شب کنار شمعی، تا صبحدم نشستم
او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم 


در آن شب سیه رو، یادم به چشمت افتاد
آن مستی نگاهت، بر روی چشمم افتاد 


آهسته اشکی آمد، پایین ز دیدگانم
گویی به شعله آمد، شمع درون جانم...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.