خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

پر خواهم زد...

من به درماندگی صخره و سنگ

 من به آوارگی ابر و نسیم
 من به سرگشتگی ‌آهوی دشت

من به تنهایی خود می مانم



من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
 گیسوان تو به یادم می آید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
 شعر چشمان تو را می خوانم
 چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد
 تو تماشا کن
 که بهار دیگر
پاورچین پاورچین
 از دل تاریکی می گذرد
و تو در خوابی
 و پرستوها خوابند 
حیف...
 اما من و تو
دور از هم می پوسیم
 غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است


 دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست

 از سر این بام

این صحرا

این دریا

پر خواهم زد

خواهم مرد

غم تو این غم شیرین را
 با خودم خواهم برد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.