خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

سوختم از آتش دل...



آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم

بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم


سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد

گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم


سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع

لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم


همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب

سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم


سوختم از آتش دل در میان موج اشک

شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم


شمع و گل هم هر کدام شعله ای در آتشند

در میان پاکبازان من نه تنها سوختم


جان پاک من رهی خورشید عالمتاب بود

رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم


______________

رهی معیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.