خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

سرسبزی قدم هایت...


پرواز را دوست دارم، برای رسیدن به دوست؛ حتی اگر سنگم زنند، بال و پرم برچینند، اسیر قفس شوم؛ حتی اگر پرواز خیالم باشد، وقت سکوت سحر، وقت نیاز و خلوت و ملکوت، در خواب های شیرین شبانگاه، در روشنای مهتاب، در سینه پر جنب و جوش ابر بهار، در لابلای جمله های سپید سکوت...



این روزها که خبرها می رسد از نتیجه ی ماه ها تلاش، هرچه حاصل باشد، پشتکار تو تبریک دارد... بنده ی حقیری با دستان بسته و لبان فرودوخته، تحفه ای ندارد برای شاد کردن دلت جز آن که از صمیم قلب، دوستانه، عاشقانه برایت دعاها، آرزوها دارد...

دلت سرشار آرامش؛ روشنی ایمان چون همیشه میهمان قلبت؛ امید، چراغ روشن دیدگانت؛ آفتاب مهر گرمابخش جسم و جانت؛ شمیم گل های بهار بنده عطر نفس هایت باد...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.