خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

دوش دیدم...


دوری ات رنگ می بازد وقتی رویای دیرین و شیرین شبم هستی. با محبت می آیی و "رشته صحبت را به چفت آب گره" می زنی، و چون از خواب برمی خیزم، سرشار از شوق تو هستم. اگرچه دیرزمانیست پریشانی روزگاران را تنها خدا می داند... باز زیستنم از همین حضورت زیباست، ذوق دارد. حضور تو نسیم بهشت است در برزخ دوری، حتی اگر تنها در دلم، در رویا و خواب...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.