خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

ایامی چنین...



نوازش نسیم سحر تازه وزیدن گرفته بود که با یادت خواب را وداع گفتم و از شوق با هدیه ای به کوچکی دستانم و با قلبی سرشار شوق و عشقی به وسعت لامکان قدم سویت نهادم. برای یک لحظه زیارت آسمان نگاهت، یک زمزمه از نوای ملکوتی صدایت یا لااقل ذره ای از غبار قدم هایت بی قرار... ایمان داشتم به آن که عشق جاویدان است و ایمان داشتم به آن که کلام راستین قلب تو را آیینه بی جا ننموده بود، و همین گونه بود...

اینک من هستم، یک آسمان عشق، یک کوله بار آرزو و یک جاده ی بی نهایت از حضور تو ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.