خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

رویای باران



خواب دیدم، از این خواب های پر هیاهوی همیشگی، الان بخش زیادیش یادم رفته، یادم نیست دقیقا کجاش و در چه صحنه ای دوست را دیدم الان فقط یادم میاد یه جایی که طرفدارهای تیم های فوتبال شادی می کردند و من ایستاده بودم بی خیال نگاه می کردم بعد یکی را دیدم مثل خودم... تا این که دیدم توی اتاقم هستم و بارون گرفته بود توی حیاط، نم نم و لطیف می اومد و من حسی از حضور دوست پیدا کردم، همون طور که ایستاده بودم، رها شدم، پشتم را تکیه دادم به دیوار و ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.