من چو مرغ کوه قاف از عالمی رسواترم
هرچه پنهان تر شدم از دیده ها، پیداترم
رهرو بیدار دل را آرمیدن رفتن است
خوابم و زین همرهان بی خبر پویاترم
پرده ی خورشید و شبنم بارها دیدم به چشم
در تماشا محو گشتن می کند بیناترم
باد شب خیز بیابان گرد ام و از عالمی
تیره تر، سرگشته تر، آواره تر، تنهاترم
______________________
سهراب سپهری / غزلیات / هنوز در سفرم
خیلی زیبا و گویاست.
یه جورایی حال و حوای شعر هم انگار پائیزیه.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت و مملو از حسی بهاری باشید.
ممنون؛
حس پاییزیست ...
پیروز باشید