خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

یک فصل


نمی دانم آیا آسمان را نگاهش نوازش کرده است؟ ابرها از دیشب بی تاب بودند، آسمان در بی قراری و امروز باران زیبایی بود برای انتظار...

یکی از دوستان از راه دور آمده بود امروز، موبایلش را نشان می داد و آهنگ "Broken Angel" از آرش را پخش کرد، زیبا بود شب در مسیر بازگشت بارها و بارها گوش کردم...

دیشب خواهر دنبال یک شعر از حافظ بود که استاد ادبیات خواسته بود حفظ نمایند. این شعر را برایش معرفی کردم ابیات خاصی دارد این شعر که پیمانه فکر را پر می کند:

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد

...

شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب

باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد

...

آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت

چهره خندان شمع آفت پروانه شد

گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت

قطره باران ما گوهر یک دانه شد

...


و برایم یادی هم از باران شد و دوست...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.