خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

انتظار

ناتانائیل، با تو از انتظار خواهم گفت...

آسمان را دیده ام که در انتظار سپیده دم می لرزید. ستاره ها یک یک رنگ می باختند. چمن زارها غرق در شبنم بودند. نسیم جز نوازشی سرد و یخ زده چیزی در بر نداشت. لحظه ای پنداشتم که این زندگی ابهام آمیز می خواهد به خواب ادامه دهد و سرم که هنوز خسته بود، از رخوت سنگین می شد...



مائده های زمینی / آندره ژید / برگردان مهستی بحرینی

نظرات 2 + ارسال نظر
علی یکشنبه 22 دی 1392 ساعت 11:39 ب.ظ http://ali-hort.blogsky.com/

بگو تا بگویم...

مریم بانو سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 11:08 ب.ظ

گویا کلاً نقل مکان نوشتاری کردین این خانه؟

زیباست و خواندنی.

گاه حس سخن نیست؛ تنها حس سکوت هست؛
ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.