خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

مسافر

هوا گرم بود امروز، اولین فرصت هست کنار دریای آرام جنوب یا به عبارت صحیح تر، در آنسوی آب ها تا بنویسم؛ از ازدحام غریب آدم ها، از صدای مبهم ورق خوردن روزها و از لحظه هایی و حتی آهنگ هایی یادآور دوست مثل این ...

امروز پارک آبی، چه اندازه می شد دید که آزادی انسان ها، معنای عسیان و قانون جنگل ندارد. هرگوشه ای که نگرستم، نمی دانم چرا لحظه ها و حادثه ها دفتر خاطرات تاریخ را دایم ورق می زنند و یک آشنا سرک می کشد میان تنهایی لحظه های شلوغ و بعد خاطری که پر می کشد به دوردست ها...

زندگی شاید همین دفتر کوچک خاطره هاست و هیچ...



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.