خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

نوبهار است...



تازه تمام شد، برچیدن آخرین غبارها از روی لوازم اتاق، نیمی از خانه روبی اتاقم سال قبل بود و نیمی امسال، فرصت تنگ بود و به جای دو سال گذشته هم خانه روبی کردم...

امروز عصر گل های باغچه را نشاندم، چشم در راه باران بودم اما نمی دانم باران در کدامین دشت راه گم کرده بود و آن ابر بی تاب منتظر ندایی، نگاهی بود ...

و امشب برای دوست... چون همیشه، هرکجا که باشد بهترین آرزوها را دارم؛ باز برای آرامش و شادی راستینش دعا می کنم دنیا را برایش زیباتر از سال پیشین. برای تحقق آرزوهایش، رسیدن به مقصد و هدف هایش، برای دوری اضطراب و اندوه ها از حریم دلش دعا می کنم...

آسمان شب هایش مهتابی، پر از خوشه های روشن امید باد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.