خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

ذکرش به خیر ...

امروز این بیت شعر توی ذهنم تداعی شد و بعد همینطور پرپر زد، اول مصراع دومش بود و بعد مصراع اول هم آمد، باقی شعر اما اساسا از یادم رفته بود... "مست است یار و یاد حریفان نمی کند / ذکرش به خیر، ساقی مسکین نواز من"، از همه ی بیت های این شعر، بیت قبلی اش هم سخن تامل برانگیزی داره: "گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق / غماز بود اشک و عیان کرد راز من".

آسمان را که نگاه می کردم، این بار آغوشش را بر ستاره ها گشوده بود و در این تاریکی شب، دامن آسمان را پر نور از ستاره ها کرده بود. نمی دانم نسیم نگاه دوست، بر کدامین سوی آسمان می وزد تا دلم را بر خیال آرامشی پرواز دهم؛ خیال نازک و رویای روشن شب هاش پر ز ماهتاب امید، آرام و پرستاره باد.