خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

خوشترین آهنگ دنیا


ساز مهربان قلبت

خوشترین آهنگ

دنیاست

حوصله

 احساس من
در هوای بی حوصلهء تو بود
که بی رمق جان سپرد.
 
با توام
که از پیچ و خم نگاه ها
سر از سفرهء محبت
بیرون آوردی
و سخت
سخنانم را لقمه کردی.
 
با توام
توئی که من
از رنگ و عطر نگاهت
برای چشم هایم
اشتیاق ساختم
ذوقی که هنوز
در کوچه پس کوچه‌های شعرم
تکثیرشان می‌کنم.
 
آری
نخواهی دانست که من
در راهی تاریک و بلند
بعد از تو
نگاه انسان هائی را قاب خواهم گرفت
که بی اختیار
بوی تو را می‌دهند.
 
نخواهی دانست
نخواهی دانست که من
بی‌نهایت این فاصله را
در هوچیگری‌هایت
اندیشه خواهم کرد
و رقص نگاهت را
که از
دورترین چشمک ها به من
نزدیک‌تر است
خواهم ترسید.


علیرضا سخنور / وبگرد

در دل من...

در دل من کسی هست که

تا درخشش آخرین ستاره

تا پژمردن آخرین گل

و فرو افتادن آخرین برگ

دوستش دارم ......


تو فرشتـه روشنی شبهای تاریکمی

دوستت دارم

سحرگاهان...


آنچنان کز برگ گل عطر گلاب آید برون
تا که نامت میبرم از دیده آب آید برون

...

دلم آنچنان گرفته از دوری ات

که نای نفس کشیدن نمانده

اشک هم تسکین نمیده این دل را

وقتی سخت دلتنگتم...

سرخ مثل...

قلب من که روز و شب بی قرار توست

سحرگاهی که بی اختیار از رویای تو بی قرار و بی خواب می شود

شب هایی که به یاد تو جز اشک چاره ای دیگر ندارد

...

یک فرشته...

قلب من روایت می کند

از فرشته ای

در قابی کوچک

با نگاهی به وسعت آسمان

دشتی که زیر گام هایش احساس غرور می کند

انعکاس پرتو طلایی خورشید از چشمانش که روی خوشه های گندم رنگ شادی می افشاند

اما سکوت فضا رویای شیرینش را می زداید

من می مانم یک دنیا آرزو برای یک لحظه ی دیدارش

...

یک نفر...


بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر،

اما دلت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکسی ممکن است

بخواند جـز آن یـک نفر..