خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

به رنگ خاطرات...


به همین سادگی، بعضی اسم ها، بعضی اتفاقات، بعضی مکان ها، بعضی حس ها میشن یه دنیا خاطره، می برن از میان جمع یا از تنهایی به دنیایی از خاطره ها با یه جور حس دلتنگی خاص، پیچیده، انگار دلت می خواد اون لحظه ها باز برگرده و با تمام وجود لمس و احساسشون کنی، گویی خوب ازشون استفاده نکردی، قدرشون را ندونستی، هنوز تشنه ی حضور و شاید دورافتاده از اون لحظه هایی. بیش از همه انسان هایی هستند که اون روزها بودن و این روزها دورن، شاید سالی یکبار یا زمانی نامعلوم می بینیشون...

امشب خبر انتشار دوباره آلبوم دهاتی بود و اعتراض بعضی رسانه های (البته بخاطر خواننده اش) ...

اگرچه شعر آهنگش جای بحث داره که چرا آدم ها باید دسته بندی و شهروند درجه یک و دو باشند، شهری و دهاتی کجاست در نظام خلقت!؟ و اصلا کجای دهاتی ساده است؟ کجا تنش بوی علف میده و ... شاید هم من اشتباه می کنم... بگذریم فقط همون ضرب آهنگ اول اولین آهنگش هست که روی سیستم صوتی سونی با اون بلندگوهای و woofer قوی (سوغات کیش بود اون زمان هایی که منطقه آزاد بود و پر رونق...) و لرزیدن شیشه ها و راست شدن مو بر بدن از صداش و ... ملودی آرام پس زمینه...

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم بانو دوشنبه 12 اسفند 1392 ساعت 11:08 ب.ظ

انتشار دوباره ی همون آلبوم؟
یاد اون زمانی که آلبوم منتشر شده بود بخیر.دنیای داشتیم در ایام نوجوانی
همیشه فکر می کردم که بحثش فقط به این باشه که توی دهات همیشگی تازگی هست و طراوت (هیچوقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم (البته اون زمان که می شنیدمش)

درسته، منظور خواننده هم همین بوده ولی لاجرم همین معناها هم آخرش دنبالش میاد...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.