خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

زندگی 2



و شب هایی که نمی دونی از چی هست این هوا و این حال... فقط چشم هات را تنگ می کنی تا و زودتر به خواب میری تا حکایت کوتاه تر بشه



شاید هم باید بشینی و افق را نظاره کنی؛ شاید از ورای ابرها، جایی در میان فرداها، بیرون از رویاها ظهوری داشته باشه...



پی نوشت: یک قطعه ی ویالون