خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...
خانه دوست

خانه دوست

رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست...

اندیشه ...

خواستم از نقش مهتاب در آسمان بنویسم، از چراغ روشن شب ها و خنکای نور ساکن و کم وزنش، اما لطفی نیست این قصه را روایت کردن...

چند روزی است که به این سخنرانی دکتر سروش می اندیشم. قبلا هم نوشته بودم اما شعری از سعدی (شاعر عشق های زمینی) می خواند و بسیار تامل و اندیشه در آن می جوید و چندبار می خواند برایم هنوز هم از این هنر بیش و پنهان در این شعر سوال و فکر باقیست... "دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است / ز عاشقی تا به صبوری هزار فرسنگ است؛؛ برادران طریقت نصیحتم مکنید/ که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگ است؛؛ به یادگار کسی دامن نسیم صبا / گرفته ایم و دریغا که باد در جنگ است..."


نظرات 1 + ارسال نظر
مریم بانو سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 10:20 ب.ظ

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.