دعا می کنم
فقط یه بار دیگه
باور کن این غمی که توی دلت نشسته همه جا را پیش چشمت تیره و تار کرده، بیرون که بیای همه چیز متفاوت خواهد بود؛
حق یک سال عشق دو طرفه بالاتر از این هاست
که به یک باره همه چیز به باد سپرده بشه
که بگی حسی نداری
اما توی دلت پر از عشقه
از کلامت پیداست...
عشق را نمیشه پشت دیوار تنهایی
پشت اندوه مخفیش کرد و جا گذاشت
باز سرک می کشه
یه شبی که خلوت باشه
جاده دل آروم باشه
میاد
آن دل که بود ز عشق خالی / سیلاب غمش براد حالی...
همین هست که این همه غم در دلت نشسته
فرشته مهربانم
به قلب بی قرارم رحم کن
باورم کن
خودت را دریاب و باور کن
باقیش با من
بذار تا آخر عمر
بگم
دوستت دارم
و از زبونت بشنوم
دوستت دارم
...............................................
.............................................
..............................................
...............................................
شاید برات بی معنی و بچه گانه باشه...
و شاید اصلا باور نکنی
اما حقیقته، چون عشق...
کز رنگ وی ام بوی کسی می آید
من راز نگاهت را
از آینه پرسیدم
چشمان نجیبت را
از دور پرستیدم
باران شدم و چون اشک
برعشق تو باریدم
من شمع وجودم را
بر مهر تو بخشیدم
مثل گل نیلوفر
چشم تو بهاری شد
از خانه دلم آرام
بنشستی و نفهمیدم
مرز دل و چشم تو
از شهر افق پیداست
من سرخی گل ها را
در خنده ی تو دیدم
در شهر اقاقی ها
تو پاکترین عشقی
من راز شکفتن را
از باغ دلت چیدم
لبخند زدی آرام
بر گونه ی غمناکم
من با گل لبخندت
بر حادثه خندیدم
دلم برای صفای یک آیینه
برای شعرهای بارانی
برای لحظه های سکوت
برای یک لبخند عشق
تنگ شده
بی تو
من تنهاترینم
دیرگاهیست که دل فریادش را از روزن دیدگان بر چهره می افشاند
روزگاریست که قلبم عادت کرده به احساس ...